#به‌وقت_عروسی

این خاطره ای که میخوام بگم تقریبا برای ۳ سال پیشه
شب عروسیمون بعد از مراسم و شام و عروس کشون ساعت ۲ نصف شب سمت خونمون می رفتیم که فهمیدیم آقا داماد...ادامه داستان

کاش خانواده هم تعدیل نیرو داشت. زن داداشم و دامادمون رو اخراج میکردیم.

‏بیا عروسی نگرفتن رو نرمالایز کنیم و خرجش رو صرف زندگی نوپای عروس و داماد کنیم

‏پدر زن باید مثل گوگل باشه مثلا تا تو گفتی "پ" اون بگه پول لازم داری داماد عزیزم!

‏شما یه لحظه بی مزه ترین آدمی که میشناسی رو تصور کن. داماد ما از اونم بی مزه تر و نچسب تره

بکهام عروسی شاهزاده انگلستان دعوت شده، با این حجم از خوشتیپی و جذابی، داماد باید چیکارکنه که عروس با دیدن بکهام وسوسه نشه :*

‏انقدر که آخوندا حرف برا گفتن دارن
‏ تازه عروس دامادا واسه هم ندارن

ممکنه خانواده عروس قبل از ازدواج ببرنت تست بکارت این خیلی طبیعیه که دوست داشته باشن دامادشون باکره باشه !

✿ کپشن خاص ✿

#زمزمه_های_عاشقانه

عشق به رویم خندید
تا مرا مست تو دید...
و نهیبی زد و گفت:
آه ...چرا دل بستی؟
تو که از آخر این راه مخوف بی خبری
زچه خرسند هستی؟!

به خیالت ته این پس کوچه
میشود جای قرار؟
به گریزپا روحت
می شود راه فرار؟
می توانی برسی تا بالا؟
دست کش!
زین خیال خام ؛حالا!!

عشق آن عروس هزار داماد است
می برد تا ته قعر
میکند روح لطیفت را خرد
ضجه هایت میکند گوشش کر
و تو محکوم به ماندن هستی

و نمیدانی ؛
آنکه جانت به فدایش گردد
میشود ماموری،
که تا خود مرگ ،تو را می بردت...!

عشق به رویم خندید
من به رویش لبخند!
و به گوشش نجوا:
آنکه تو درد وفغانش خوانی؛
مرغ عشقی که مرا ترسانی؛
همه مآوای منست!
منم آن خفته در این تاریکی
همه اغیار مرا جانم، نیش!
خود عشق آمد پیش..!
جان گرفتم و شدم آن خود خویش!

روح من غرق در آلام چموش،
مرغ عشق دست گرفت ، پایم داد!
عشق ، آرامم داد..

آنکه روحم ز چنین مردابی
دست گرفت ، برد بالا؛
مرغ عشق بود که پروازم داد !

باهمه درد و الم
با همه اشک و فغان
من روم بر ره عشق
میخرم سوز به جان!

عشق به رویم خندید
تا مرا مست تو دید...
سرتکان داد و رمید..

#مهناز_معینی

الهی خودم فقط عروست بشم ❣
بشی خوشبخت ترین ❣
داماد دنیا ...