داییم مخابرات کار میکرد
بک بار بابا بزرگم زنگ زد 118.
گفت:مرتضی اونجاس؟؟ گوشیو بده بهش
اونام قطع کردن.
بعد میگفت این دروغ میگه میرم سرکار:)))
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی داییم
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
- پسر داییم دهه هشتادیه مدرسه غیرانتفاعی ثبت نامش کردن سالی شش میلیون!
یادش بخیر اون وقتا ناظممون می گفت فردا 500 تومن کمک به مدرسه با خودتون بیارید، خونه ما می ریخت به هم!
خوش به حال دل ما گرچه پر از تنهایی ست
هرچه هم هست گرفتار غم لیلایی ست
هرچه از جور زمان زخم به قامت دارد
جای شکرش سر جاش است پر از شیدایی ست
ما گداییم ولی عزتمان لم یزلی ست
که گدایی سر کوی حسین آقایی ست
هرکسی قدر پر کاه به او دل بسته ست
به خداوند قسم حیدری و زهرایی ست
آبروی دوسرا نوکری هیئت اوست
قسمت هر که از او دل بکند، رسوایی ست
ما همه اهل خرابات حسین آبادیم
کربلایی ست هر آن کس که دلش اینجایی ست
هرکه بر سر در قلبش نزند نام حسین
به خدا اهل ولا نیست، که او دنیایی ست
دیدن خواب حرم قسمت هر هفته ی ماست
وه که این خواب عجب خواب و عجب رؤیایی ست
به داییم میگم :دایی شکم زدی نمیخوای آبش کنی؟
میگه :مرد باید اینقدر شکم داشته باشه که دسته چکشو بزاره رو شکمش امضا کنه!
استدلال از این شیک تر؟
فکو فامیلی داریما
پسر داییم میگه خوش به حالت تک فرزندی! میگم چرا؟
میگه همه ته دیگها مال خودته…
تا حالا خودم به این سعادت پی نبرده بودم
با داییم رفته بودم موبایل بخریم داییم به فروشنده گفت : به نظر شما کدوم رنگو بخریم ؟
فروشنده : والا این به سلیقه ی شخصیتون برمیگرده من نمیتونم نظری بدم !
داییم : حالا شما اگه بودی کدومو میخریدی ؟
فروشنده : چی بگم والا !!! شما باید بپسندین سلیقه ها متفاوته !
داییم : سلیقه ی شما کدومو میپسنده ؟
فروشنده : والا من اگر بودم نقره ای رو میخریدم !
داییم : پس اگر زحمتی نیست اون مشکی رو به ما بده …
فروشنده با تعجب گفت چرا مشکی ؟
داییم : اون نقره ایه حتما مشکلی داره که اصرار داری به ما بندازیش...
هــــــعـــعــــعـــی....ایــنو کـــوجای دلـــم بـــذارم آخــه...
.
.
مامانم به داداشش (داییم!) زنگیده میگه : آماده ای؟؟؟
داییم: واسه چی؟؟...مامانم: عه...مگه بت نگفتن؟ فردا بعدازظهر قراره واست بریم خواستگاری..! داییم: راست میگی؟ دمت گرم!! فقط "مـــــــــن چـــــی بــپـوشـــمـــــــــ"..؟؟؟!!@ـــ@
.
.
دخـــتــرا فقط اینو کم داشتیم...
اصلا همون موقع که معلم اول ابتداییمون اومد گفت :
دستگاه فتوکپی خرابه برگه از دفترتون بکنید ...
باید قید این سیستم آموزشی رو میزدم و میرفتم خارج :|
اولین ضربه ی زندگیمو وقتی خوردم :
که از راه رسیدم و دیدم………….
مامان بزرگم داره با ادکلنی که داییم از انگلیس آورده پشه میکشه !
دیروز دختر داییم ناگهان شروع به جیغ کشیدن کرد، سرآسیمه خودمونو رسوندیم دیدیم همه عروسکاشو چیده رو تخت میخواد با گوشی ازشون عکس بگیره،
چی شده النا جون
دیفونم کردن هر چی میگم به من نیگا کنین نیگا نمیکنن!
عروسکا :|O_o
اهالی منزل o∩_∩o