دل عشاق روا نیست که دلبر شکند
گوهری کس نشنیده است که گوهر شکند
بر نمیدارم از این در سر خویش ای دربان
صد ره از سنگ جفای تو گرم سر شکند
.هاتف اصفهانی
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی دربان
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
.کپشن خاص.
[همیشہ پای یک "قرمز"در میان است]
قرمز
میتواند رُژِ لب من باشد،
یا که جای تو درقلبَ م
یا آن لباس محلی ام به سلیقه ی تو
وَ یا آن شالِ دستبافی که برایم از کاشان آورده ای..
قرمز میتواند چشم های من باشد وقتی تو نیستی..
و یا اشکهای من وقتی این جمعہ نیامدی..
و یا آن گل رُز هُلندی که هر جُمعہ تقدیم میکردی اش به من
قرمز میتواند رنگ تیم مورد علاقهِ تو باشد...
قرمز ... وای قرمز..
قرمز میتواند لبخند اکنون تو باشد از شوق برنده شدن تیم ات..
میبینی تو در همه جای زندگیه من هستی
و سلیقه ات آرایش تن و صورتم...
#فهیمه_دربان
دوستت دارم و دیوانه ی چشمان توام
مثل یک کلبه ی ویران شده ویران توام
دوستت دارم و از گفته ی خود خوشحالم
گفته ام عاشقم و واله و حیران توام
دوستت دارم و عاشق به دو ابروی توام
مثل جسمی تویی و من به مثل جان توام
دوستت دارم و رسوای جهانم ز رخت
تو شهنشاهی و من حاجب و دربان توام
دوستت دارم و مهرت به دلم جا کرده
تو چو ابری و خودم بارش باران توام
تقصیر ماست غیبت طولانی شما
بغض گلو گرفته ی پنهانی شما
بر شور زار معصیتم گریه میکنید
جانم فدای دیده ی بارانی شما
پرونده ام برای شما دردسر شده
وضع بدم دلیل پریشانی شما
ای وای من که قلب شما را شکسته ام
آقا چه شد تبسم رحمانی شما؟
ای یوسف مدینه مرا هم حلال کن
عفو و گذشت سنت کنعانی شما
آیا حقیقت است کا اصلا"شبیه نیست
رفتار ما به رسم مسلمانی شما؟
صدها هزار نوح و سلیمان نشسته اند
در انتظار منصب دربانی شما
عشاق شهر یکسره تعریف میکنند
از لحن و صوت مکی قرآنی شما
نشنیده یاد روضه گودال کرده ام
دل می برد تلاوت روحانی شما
این اشک روضه حال مرا خوب کرده است
رد خور نداشت نسخه ی درمانی شما
یا فارس الحجاز برایم دعا کنید
درمانده است شاعر ایرانی شما
(قاسمی)
يك نفر ميميره ميره بهشت
روز اول ناهار نان وپنيرو خيار ميدن
روزدوم نان و پنيرو هندوانه ميدن
روز سوم ماست وخيار ميدن.
میگه برم جهنم ببينم اونجا چه خبره
ميبينه ناهار قورمه سبزى وسوپ غذا مفصله .
مياد به دربان جهنم ميگه چرا جهنم ناهار قورمه سبزى دارند اما ما هرروز حاضرى ميخوريم
ميگه دلت خوشه برا چهار نفر تو بهشت كه نميتونيم ديگ بالا وپایین كنيم.
به سر آستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید ارباب نخند
به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری نخند
به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چند ثانیه ی کوتاه معطلت کند. نخند
به دبیری که دست و عینکش گچی است و یقه ی پیراهنش
جمع شده نخند
به دستان پدرت،
به جارو کردن مادرت،
به همسایه ای که هر صبح نان
سنگک می گیرد،
به رفتگری که در گرمای تیر ماه کلاه پشمی به سردارد،
به راننده ی آژانسی که چُرت می زند،
به پلیسی که سر چهار راه با کلاه صورتش را باد می زند،
به مردی که روی چهارپایه می رود تا شماره ی کنتور برقتان را بنویسد،
به جوانی که قالی پنج متری روی کولش انداخته و در کوچه ها جار می زند،
به پارِگی ریز جوراب کسی در مجلسی،
به پشت و رو بودن چادر پیرزنی درخیابان،
به پسری که ته صف نانوایی ایستاده،
به مردی که در خیابانی شلوغ ماشینش پنچر شده،
به مسافری که سوار تاکسی می شود و بلند سلام می گوید،
به فروشنده ای که به جای پول خرد به تو آدامس می دهد،
به زنی که با کیفی بر دوش به دستی نان دارد و به دستی چند
کیسه میوه و سبزی،
به هول شدن همکلاسی ات پای تخته،
به مردی که دربانک از تو می خواهد برایش برگه ای پرکنی،
به اشتباه لفظی بازیگر نمایشی، نخند
نخند ، دنیا ارزشش را ندارد که تو به خردترین رفتارهای نابجای
آدمها بخندی
که هرگز نمیدانی چه دنیای بزرگ و پردردسری دارند
آدمهایی که هر کدام برای خود و خانواده ای همه چیز و همه کسند!
آدمهایی که به خاطر روزیشان تقلا می کنند،
بار می برند،
بی خوابی می کشند،
کهنه می پوشند،
جارمی زنند
سرما و گرما می کشند،
وگاهی خجالت هم می کشند،…….خیلی ساده
سفره عقد
زن: عزیزم امیدوارم همیشه عاشق بمانیم و شمع زندگیمان نورانی باشد.
مرد: عزیزم کی نوبت کیک میشه؟
روز زن
زن: عزیزم مهم نیست هیچ هدیهای برام نخریدی خودت بهترین هدیهای.
مرد: خوشحالم تو رو انتخاب کردم آشپزی تو عالیه عزیزم (نکته نهفته: شام چی داریم؟)
روز مرد
زن: وای عزیزم اصلا قابلتو نداره کاش میتونستم هدیه بهتری بگیرم.
مرد: حالا اشکال نداره عزیزم سال دیگه جبران میکنی (چه بویغذایی مییاد.)
روز بعد از تولد بچه
زن: وای مامانی بازم گرسنه هستی، (عزیزم شیر خشک بچه رو ندیدی؟)
مرد: با دهان پر(نه عزیزم ندیدم، راستی یادم باشه بازم ازاینمارک بخرم، چقدر خوشمزه است.)
چهل سال بعد
زن: عزیزم شمع زندگیمون داره بیفروغ میشه ما دیگه پیر شدیم.
مرد: یعنی دیگه کیک نخوریم؟
دو ثانیه قبل از مرگ
زن: عزیزم همیشه دوستت داشتم!!!
مرد: گشنمه!!!
وصیت نامه
زن :کاش مجال بیشتری بود تا در میان عزیزانم میبودم و محبتمرا نثارشان میکردم، تمام زندگیام را!!!
مرد: شب هفتم قرمه سبزی بدید.
اون دنیا
زن: خطاب به فرشته مسئول: خواهش میکنم ما را از هم جدانکنید، نه نه عزیزم، خدایا به خاطر من!!! وسر انجام موافقت میشه مرد از جهنم بره بهشت!!!
مرد: خطاب به دربان جهنم؛ حالا توی بهشت غذا بیشتر چیه، شام چی میدن؟؟