کپشن های مربوط به درجان

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی درجان

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

شعر کفاف نمیدهد
#تُ را باید

درجان نوشت


. .

مامور سرشماری:
سلام مادرجان
ميشه لطفا بیای دم در؟

سلام پسرم...
بفرما؟
از سرشماری مزاحمت میشم.
مادر تو این خونه چند نفرید؟
اگه ميشه برو شناسنامه‌هاتونو بیار که بنویسمشون...

مادر آهسته و آروم لایِ در رو بیشتر باز کرد...
سر و ته کوچه رو یه نگاهی انداخت...
چشماش پراشک شد و گفت:
پسرم، قربونت برم، ميشه مارو فردا بنویسی...!!!؟؟؟

مأمور سرشماری، پوزخندی زد و گفت:
مادر چرا فردا؟
مگه فردا میخواید بیشتر بشید؟
برو لطفاً شناسنامت‌ رو بیار وقت ندارم.

آخه...!!!
پسرم 31 سالِ پیش رفته جبهه...
هنوز برنگشته...
شاید فردا برگرده...!!!
بشیم دو نفر...!!!
میشه فردا بیای؟؟؟
توروخدا...!!!


مأمور سرشماری سرش‌رو انداخت پایین و رفت...


مغازه دار ميگفت:
الان 29 ساله هر وقت از خونه میره بیرون،
کلیدِ خونش‌رو میده به من و میگه:
آقا مرتضی...!!!
اگه پسرم اومد، کلیدرو بده بهش بره تو...
چایی هم سرِ سماور حاضره...
آخه خستس باید استراحت کنه...

شهدا شرمنده ایم..... ✘

شادي روح همه اونایی که از جان خودشون گذشتند و رفتند تا ما باشیم رجز خوانی بکنیم بشیم نوچه دیگران ...
درود برشهدای وطن

شهدا...
شرمنده ایم...گروه ســــــــــردار سایه ها

میدانی ، روزی که ماجرای عشق تو را به مادرم گفتم ، چه اتفاقی افتاد ؟!!
اصلأ بگذار از اول برایت بگویم...
قبل از اینکه حرفی بزنم موهایم را باز کردم و روی شانه أم ریختم مادرم گفته بود موهایت را که باز میکنی انگار چندسال بزرگتر میشوی...میخواستم وقتی از عشق تو میگویم بزرگ باشم ...
بعد از آن دو استکان چای ریختم، بین خودمان بماند اما دستم را سوزاندم و نتوانستم بگویم آخ ، بلکه دلم آرام بگیرد ، مجبور بودم چون مادر اگر میفهمید بزرگ شدنم را باور نمیکرد ... دست سوخته أم را زیر سینی پنهان کردم چای را مقابلش گذاشتم و کنارش نشستم ، عشقت توی دلم مثل قند آب میشد و نمیدانستم از کجا باید شروع کنم.....باتردید گفتم :"مادرجان،اگر آدم عاشق باشد زندگی چقدر دلنشین تر بر آدم میگذرد ، نه؟"
عینک مطالعه را از چشمش برداشت و نگاهش را به موهایم دوخت ، انگار که حساب کار دستش آمده باشد ، نگاهش را از من گرفت و بین گل های قالی ، گم کرد.
+"عشق" چیز عجیبی ست دخترکم ، انگار که جهانی را توی مردمک چشمت داشته باشی و دیگر هیچ نبینی ، هیچ نخواهی و با تمام ندیدن ها و نخواستن ها بازهم شاد باشی و دلخوش....
عشق اما خطرات خاص خودش را دارد ، عاشق که باشی باید از خیلی چیزها بگذری ، گاهی از خوشی هایت ، گاهی از خودت ، گاهی از جوانی أت ...
دستی به موهای کوتاهش کشید و ادامه داد :
عاشقی برای بعضی ها فقط از دست دادن است ...
برای بعضی ها هم بدست آوردن...اما من فکر میکنم زنها بیشتر از دست میدهند...
گاهی موهایشان را ، که مبادا تار مویی در غذا معشوقه ی شان را بیازارد ...
گاهی ناخن های دستشان را ، که مبادا تمیز نباشد و معشوقه شان را ناراحت کند..
گاهی عطرشان را توی آشپزخانه با بوی غذا عوض میکنند
دستشان را میسوزانند و آخ نمیگویند "...
مکث کرد و سوختگی روی دستش را با انگشت پوشاند :
"گاهی نمیخرند ، نمیپوشند، نادیده میگیرند که معشوقه شان ناراحت نشود ، تازه ماجرا ادامه دار تر میشود وقتی زنها حس مادری را تجربه میکنند ، عشقی صد برابر بزرگتر با فداکاری هایی که در زبان نمیگنجد..
دخترکم عاشقی بلای جان آدم نیست اما اگر زودتر از وقتش به سرت بیاید از پا در می آیی"..
لبخندی زدم ، از جایم بلند شدم و به اتاقم رفتم ، جای سوختگی روی دستم واضح تر شده بود ، رو به روی آینه ایستادم و به خودم نگاه کردم...عاشقی چقدر به من نمی آمد ، موهایم را بافتم ، دلم میخواست دختر کوچک خانواده بمانم ، برای بزرگ شدن زود بود ...خیلی زود...!!

#نازنین_عابدین_پور

پیرمردی موبایلشو برد تعمیر کنه ، بعداز مدتی آقای فنی اومد گفت :موبایلت سالمه پدرجان ،
چیزیش نیست ...
پیرمرد با صدای غمگین گفت :
پس چرا هیچکدوم از بچه هام
زنگ نمیزنن ... !

پدرجان توهرگزپژمرده نخواهی شد. چون ریشه ات مهربانیست! چیزیکه شایسته ی هرکس نیست...

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

کفاف, نمیدهد, باید, درجان, نوشت, مامور, سرشماری, سلام, مادرجان, ميشه, لطفا, بیای, پسرم, بفرما, مزاحمت, میشم, خونه, نفرید, بیار, بنویسمشون, آهسته, آروم, لایِ, بیشتر, کوچه, نگاهی, انداخت, چشماش, پراشک, قربونت, مارو, فردا, بنویسی, مأمور, پوزخندی, میخواید, بشید, لطفاً, شناسنامت, ندارم, سالِ, رفته, جبهه, هنوز, برنگشته, شاید, برگرده, بشیم, میشه, توروخدا, سرشرو, پایین, مغازه, ميگفت, الان, ساله, میره, بیرون, کلیدِ, خونشرو, میگه, مرتضی, اومد, کلیدرو, چایی, سماور, حاضره, خستس, استراحت, شهدا, شرمنده, شادي, اونایی, خودشون, گذشتند, رفتند, باشیم, خوانی, بکنیم, نوچه, دیگران, درود, برشهدای, گروه, سردار, سایه, میدانی, روزی, ماجرای, مادرم, گفتم, اتفاقی, افتاد, اصلأ, بگذار, برایت, بگویم, اینکه, حرفی, بزنم, موهایم, کردم, شانه, ریختم, گفته, موهایت, میکنی, انگار, چندسال, بزرگتر, میشوی, میخواستم, وقتی, میگویم, باشم, استکان, خودمان, بماند, دستم, سوزاندم, نتوانستم, بلکه, آرام, بگیرد, مجبور, بودم, میفهمید, شدنم, باور, نمیکرد, سوخته, سینی, پنهان, مقابلش, گذاشتم, کنارش, نشستم, عشقت, میشد, نمیدانستم, شروع, باتردید, عاشق, باشد, زندگی, چقدر, دلنشین, میگذرد, عینک, مطالعه, چشمش, برداشت, نگاهش, دوخت, حساب, دستش, آمده, گرفت, قالی, عجیبی, دخترکم, جهانی, مردمک, چشمت, داشته, نبینی, نخواهی, تمام, ندیدن, نخواستن, بازهم, دلخوش, خطرات, دارد, خیلی, چیزها, بگذری, خوشی, خودت, جوانی, دستی, کوتاهش, کشید, ادامه, عاشقی, بعضی, دادن, بدست, آوردن, میکنم, زنها, میدهند, موهایشان, مبادا, مویی, معشوقه, بیازارد, ناخن, دستشان, تمیز, نباشد, ناراحت, عطرشان, آشپزخانه, میکنند, میسوزانند, نمیگویند, سوختگی, انگشت, پوشاند, نمیخرند, نمیپوشند, نادیده, میگیرند, نشود, تازه, میشود, مادری, تجربه, عشقی, برابر, فداکاری, هایی, زبان, نمیگنجد, بلای, نیست, زودتر, وقتش, بیاید, لبخندی, جایم, بلند, اتاقم, رفتم, واضح, آینه, ایستادم, بافتم, کوچک, خانواده, بمانم, پیرمردی, موبایلشو, تعمیر, بعداز, مدتی, آقای, موبایلت, سالمه, پدرجان, چیزیش, صدای, غمگین, هیچکدوم, نمیزنن, ریشه, مهربانیست, چیزیکه, شایسته, هرکس,