حرف دلت رو نمیزنی یه درده، حرف دلت رو میزنی هزار درده.
• |.|

دردها یک‌روزی خوب و فراموش می‌شن ولی فراموش نکن توی روزهای درد چه قول‌هایی به خودت دادی.

اون لحظه‌ای که تصمیم درست رو گرفتی ولی احساس میکنی قلبت مچاله شده خود درده 🫀:(

حرفی که تو دلت داری و نمیتونی به هیچ کس بزنیش حرف نیست درده درد.


«‌‌پروکسی | پروکسی | پروکسی | پروکسی»
«‌‌پروکسی | پروکسی | پروکسی | پروکسی»

تغییر در ارکان زندگی‌م رو دارم حس می‌کنم. به طور پیش‌فرض وجودم همیشه با تغییر می‌جنگه و می‌ره تو لاک افسردگی و یأس و مثل مار توی خودش می‌پیچه؛ ماری که از روی بی‌پناهی نیش می‌زنه و زهرش خاطرات شیرین و آزاد گذشته‌ست. اما جنگ من، جنگیدن با جنگیه که وجودم در برابر تغییر راه می‌ندازه؛ جنگیدن با این مار، اما نه با خودش به قصد نابودی‌ش، بلکه جنگیدن با زهر شیرین‌ش. این مار با تمام نیش‌ها و دردها باید زنده بمونه چون در حال پوست انداختن و شروع یه دورهٔ جدیده.

There are also pains like cuts with paper, gentle but deep. Pains like one-sided love.

دردهایی هم هستند مثل بریدگی با کاغذ، آرام اما عمیق. دردهایی مثل عشق یک‌طرفه.

•
انتخابش بود که
با تمام دردها و رنج ها
وسط پاییزی ترین روزهای زندگی
امیدوار باشد
جوانه بزند
بهار شود
حتی اگر رهگذرها به او‌ بگویند
دیوانه مگر در پاییز هم می‌شود گل داد؟..

- علی بابایی زاد

♡

Let's get rid of the pain of today, the worries of tomorrow
And yesterday's sorrows.
Let's hug now a little
Our mood is empty of good mood!
Let's live a little ...

بیا کمی رها شویم،از دردهای امروز،نگرانی های فردا
و غم های دیروز.
بیا کمی حال را در آغوش بگیریم،
حالِ ما خالی‌ست از حالِ خوب!
بیا کمی زندگی کنیم...

بودن و همزمان نبودن‌ت یک درده، نبودن و خاطر بودن‌ت یک درده دیگه. تو چی بودی که بود و نبودت یک درد مشترکه و حتی درمانم نداری.

پرنده ای هستم با تنی زخمی
اما عاشق
که شب ها لانه ی گرمی می خواهم
زخمهای تنم را با بوسه هایش
پانسمان کنم
آه طبیب دردهایم...!
آغوشت کجاست برای
درمان دردم ...

#زهرامحمدی