دلم ب اندازه ی تمام وزن اینروزهام گرفته ...ودلم گریه داره......
نمیدونم چه حکایتیه بین همیشه ی این حالم با بی کسی های مکرر!!!
نمیدونم چرا دلم اینقدبغض داره!!
همه ی صداها سرده وبه طرزعجیبی غریبم میون خودمودنیام!!نمیدونم چراهروقت اینجوری میشم احساس غربت میکنم....
احساس آدمی ک سالهاست میون روزهاش فقط کلمه ها وصداها رومیشنوه وکسی نمیفهمه اون چی مگه!!
انگار تو1جای دنیام موندم!!گرچه هرروزخودمومتقاعدمیکنم که حوصله داشتن کسی روندارم،وجنگ و دعوا،بکش ونکش تورابطه رونمیخوام وحوصله ی حتی کل کل عاشقانه روندارم وبه هزاران دلیل پذیرشم تعطیل شده!!
اماوقتی اینطوری ام خالی وغریب دلم کسی رومیخواد که بفهمه غصه هامودردهامووتمام لحظه هایی رو که اشک رودلمه وناآرومم...گرچه که مدتهاست ناامیدم ازاینکه کسی بفهمه چی میگم!!
نمیدونم چراچندیست دلم میخواد کسی بیادوهیچی نگه هیچی نگم امابدونه که لازمش دارم بدونه چقدازتوداغــــــــــــــونم......
میدونی،قسمت غم انگیز داستان زندگی بی سروته من بی حمــــــایتیه مدامه....که تمام استخون هام قیژقیژ فریادمیزننش!!
هیچ چیزمدام نیست وهیچ چیزراعادت نباید؛همه روزی می آیندوروزی آنقدرسخت میروند که توباورت نیست که چگونه رفتند!.... این قسمت نمایش نامه ی بی شخصیت ما فقط خودمانیم و سن و پرده ی نیوفتاده ای که کشیدنش را آرزو مندیم
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی دردهام
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﺍ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﺩِﻟَـــــــﻢ ﻫﺴﺘﻢ
ﻭﺍﺳﻪ ﺩﻟﺘﻨﮕﻴﺎﺵ
ﻭﺍﺳﻪ ﻏُــــﺮُﻭﺭﺵ
ﻭﺍﺳﻪ ﺷﻜﺴﺘﻨﺶ
ﺟَـــــﻮﺍﺑــــــﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ ...
ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﺍ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﭼِــــﺸـــــﺎﯼ ﺧﻴﺴﻢ ﻫﺴﺘﻢ ...
ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﺍ ﻳﻪ ﺑﻐﺾ ﺗﻮ ﮔﻠﻮﻣﻪ ﻛﻪ ﺣَﺘﯽ ﺍَﺷﻜﺎﻣﻢ ﻣَــــﺮﺣَـــﻤِـــــﺶ ﻧﻴﺴﺖ
ﺧﺪﺍﻳﺎ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﺍ ﺗﻤﻮﻡ ﻧﻤﻴﺸﻦ؟؟؟؟؟؟
ﻣــــــــﻦ ﺍﮔﻪ ﺯﯾﺎﺩ ﻣﯿــــــﺨﻨﺪﻡ ﺍﺯ ﺩﻟﺨــــــﻮﺷﯽ
ﻧﯿﺴﺖ ...
ﻣﯿـــــﺨﻨﺪﻡ ﮐﻪ ﺩﺭﺩﻫﺎﻡ ﯾــــــﺎﺩﻡ ﺑــــــــــﺮﻩ ...
ﻣﯿﺨﻨﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﯾــــــﻦ ﮐﻪ ﻫﺴﺖ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﺗﺮ ﻧﺸـــــــﻢ ...
ﻣﯿﺨﻨﺪﻡ ﮐﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻧﮑــــﻨﻢ اا
ن وقتی یه مشکلی دارم ، کسی رو دوروبر خودم پیدا نمی کنم که باهاش حرف بزنم
به من یاد ندادن دردِ دل کنم
به من یاد ندادن دردهامُ داد بزنم
دوست های من بلد نیستن از من حرف بکشن
دوست های من از نگاه های من غممُ نمی فهمن
دوست های من ، دوست های خوب من ، بهترین دوست های دنیان
این منم که یاد نگرفتم از دردهام حرف بزنم
من سکوت می کنم
چون می دونم اگه حرف بزنم هیچ کس بهم نمی گه می شه
می دونم اگه حرف بزنم ، یا می شنوم تقصیر خودت بود
یا می شنوم تو واقعا می خوای اینکارو بکنی؟
یا دیگه کاریش نمی شه کرد
یا چقد بد شد ، یا هر چیزی که دوست ندارم بشنوم . . .
متاسفم اینُ می گم ، ولی من نمیتونم
نه می تونم، نه می خوام که واست بگم از کلافی که این روزها گره خورده به زندگیم . . .
صبح است ، بیدار می شوم از خواب
باز روزی پر از تكرار
دردهام همان دردها
دل خوشیم به شادی فردا
میروم من به جنگ بی رحمی
هرگز اما تو درد من نمی فهمی
این همه درد را زیر عشق می پوشم
از درون با تب زیر صفر می جوشم
در مسیرم ، در این صعود ، بی یاور
من فقط به عشق دیدن تو می كوشم
"امين"