لاله همسر حمید مصدق
روی در ورودی سالن خانه شان
درشت نوشته بود،
«حمید بیماری قلبی دارد
لطفا مراعات کنید و بیرون سیگار بکشید.»
خود حمید هم می آمد بیرون
و سیگار می کشید.
می گفت:
به احترام لاله است.
. .
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی درشت
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
می گویند همسر حمید مصدق "
لاله خانم " روی در ورودی سالن خانه شان با خط درشت نوشته بود :
حمید بیماری قلبی دارد ،
لطفا مراعات کنید و بیرون
از خانه سیگار بکشید....
خود حمید مصدق هم می آمد بیرون سیگار میکشید و میگفت :
به احترام لاله خانم است !
. .....
«چه سرنوشتی پیدا کردهایم، همه پراکنده، تنها و ناسازگار... چه در بیرون و چه در وطن؛
چه وطنی!
و چه هموطنانی!
که از ریز و درشت به جان هم افتادهاند...»
- شاهرخ مسکوب
چشاتو با اسنپچت درشت کردی، پوستتو سفید کردی، مژههاتو پر کردی، با اخلاق گهت میخوای چیکار کنی؟
عشقتونه! صاحبتون نیس نذارین واسه تموم رفت و آمدتون با بهترین دوستاتون تصمیم گیری کنه! نذارین از تمام اتفاقات ریز و درشت بین اهالی خونتون و رفیقاتون باخبر شه! نذارین جایگاهشو فراموش کنه و قدم به قدم خودشو از چشتون بندازه!
حریم شخصی خودتونو برای خودتون نگه دارید نه تنها بی احترامی نیست که نشونه ی عزت نفس و شخصیتتونه!
بهترین زمانهایِ عمرم، لحظه هایی ست که کنارِ عزیزانم سپری میشوند. وقتی تمامِ مشغله های مهم و تکراری ام را گوشه ای معطل می کنم و در گرمایِ حضورشان رها می شوم تا بودنشان، ثانیه ای از دستم نرود.
وقتی کنارشان مینشینم و با جان و دلم میخندم، وقتی حضورِ خالصانهشان، گَرد فراموشی و آرامش به افکارم می پاشد و تمامِ دغدغه هایِ ریز و درشتم را فراموش میکنم.
آدمها برای تضمینِ آرامش و خوشبختیِشان، نیاز دارند زمان هایی را فقط برایِ عزیزان و بهترین هایِ زندگیِ شان باشند و لحظه هایِ فراغتشان را با کسانی پر کنند که به جز خودشان کسی جایشان را پر نمیکند!
کسانی که حضورشان بهترین دلیل برای آرامش است و زیباترین انگیزه برای لبخند...
کسانی که آمده اند تا زمین را جایِ بهتری برایِ زیستن کنند
و بهانهی موجهی برای ادامه دادن باشند،
آدم هایِ بینظیری؛ " که نه تکرار خواهند شد ، نه تکراری "
. .
یه شکلی از سکوت هست که از دل رابطههای اجباری مییاد، از دلِ لحظههای پر از خشمی که نمیتونی به هزار دلیل حرف بزنی و ناچاری به سکوت! این سکوتها برخلاف سکوتی که تاریکی اتاق را پُر میکنه و آرامش میبخشه، دردآور و آسیبزنندهتره. هر چی بیشتر سکوت کنی، تلخی اون لحظه غلیظتر میشه. مجبور شدی سکوت کنی چون حرف زدن بیفایده ست، چون هر چی بگی برعلیه خودت استفاده میشه. اما سکوت انتخاب بهتری نیست ، تبدیل میشه به کرمهای ریزی که آهسته جونت رو میجوند و فاصله تو رو با اون آدمی که حالا دیگه نیست بیشتر میکنه. این سکوت، غشایی میشه بین تو و اون چیزی که بقیه از تو میدونن. وقتی که رابطه ای تموم میشه، بخشی از وجودمون توو حافظه اون آدم و در خاطرات ریز و درشتی که ازمون داره ، به زندگی خودش ادامه میده؛ اما اون بخش از وجودمون که در انحصار سکوت هست، در هیچ حافظهای ثبت نمیشه. هیچ خاطرهای دربارهی سکوتهای تلخمون جز در حافظه خودمون نیست. این نوع از سکوت تنها چیزیه که فقط متعلق به خودمونه و غم های دائم و عمیق ما ، همراهِ ما از روزی به روز دیگه منتقل میشه... .
برای گذروندن زندگی سراسر پوچ غرق چه پوچهای ریزو درشت که نشدیم
رفتنت را کجای دلم بگذارم ؟
وقتی پرشده
از دوستت دارم های
ریز و درشت #تُ ...
. .
خوشبختی
همین درکنارهم بودنهاست.
همین دوست داشتن هاست.
خوشبختی
همین لحظه های ماست
همین ثانیه هایست
که درشتاب زندگی
گمشان کردیم