To understand another person, you must swim in the same waters that drowned them .
برای درکِ بقیه، باید تو همان آبی شنا کنی که اونارو غرق کرده .
. .
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی درکِ
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
تا وقتی اونقد بالغ نشدین که درککنید علاقه و دوستداشتن حساسیت بوجود میاره، وارد رابطه نشید. اینکه این حساسیت چقدر باشه و چقدر درک بشه، کاملا بستگی به انتخاب دوطرف داره =))
یه وقتایی دقیقا خودتم نمی دونی چتِه، ولی دوست داری یکی باشه ک درکِت کنه
حرفی به من بزن
آیا کسی که مهربانی یک جسم زنده را به تو میبخشد
جز درکِ حس زنده بودن
از تو چه میخواهد؟
. .
درک از شناخت عمیق تره
خیلیا میشناسنمون
ولی درکمون نمیکنن...
چه زیبا گفت شاعر
اگر مستضعفی ديدی،
ولي از نان امروزت
به او چيزی نبخشيدی.
به انسان بودنت شک کن
اگر چادر به سر داری،
ولي از زير آن چادر
به يک ديوانه خنديدی
به انسان بودنت شک کن
اگر قاری قرآنی،
ولي در درکِ آياتش
دچارِ شک و ترديدی.
به انسان بودنت شک کن
اگر گفتی خدا ترسي،
ولي از ترس اموالت
تمام شب نخوابيدي.
به انسان بودنت شک کن
اگر هر ساله در حجّي،
ولي از حال همنوعت
سوالي هم نپرسيدي.
به انسان بودنت شک کن
اگر مرگِ کسی ديدي،
ولي قدرِ سَري سوزن
ز جاي خود نجنبيدي
به انسان بودنت شک کن...
امام رضا عليه السلام
كسى كه يكى از برادران دينى اش براى كارى به او پناه آورد ولى او، با آنكه مى تواند، پناه ندهد و كارى برايش نكند، رشته ولايت خداى متعال را بريده است.
بحارالانوار،ج72،ص181
گـوش کـن درد و دل آدم هــارو ، امــا با هــر کـس دردو دل نکـن،
گـاهـی آدم هـا درکِـشو ندارند و این به ضـررِ خـودتـه !!!!
دوستم شکست عشقی خورده
اومده میگه :عشق و عاشقی همش دروغه
دیگه میخوام مثل تو باشم
عاشق نشم، پست باشم، آشغال باشم، عوضی باشم
مثلِ لاشخورا زندگی کنم
من:
همچنان من
و خودِ من به تنهایی
ینی درکِ مطلب و توصیفِش تو دریچۀ آئورتِ شاید
یادتان هست نوشتم که دعا میخواندم/ داشتم کنج حرم جامعه را میخواندم
از کلامت چه بگویم که چه با جانم کرد/ محکمات کلمات تو مسلمانم کرد
کلماتی که همه بال و پر پرواز است/ مثل آن پنجره که رو به تماشا باز است
کلماتی که پر از رایحه غار حراست/ خط به خط جامعه آیینه قرآن خداست
عقل از درک تو لبریز تحیر شده است/ لب به لب کاسه ظرفیت من پر شده است
همه عمر دمادم نسرودیم از تو/ قدر درکِ خودمان هم نسرودیم از تو
من که از طبع خودم شکوه مکرر دارم/ عرق شرم به پیشانی دفتر دارم
شعرهایم همه پژمرد و نگفتم از تو/ فصلی از عمر ورق خورد و نگفتم از تو
دل ما کی به تو ایمان فراوان دارد/ شیرِ در پرده به چشمان تو ایمان دارد
بیم آن است که ما یک شبه مرداب شویم/ رفته رفته نکند جعفر کذاب شویم
تا تو را گم نکنم بین کویر ای باران/ دست خالیِ مرا نیز بگیر ای باران
من زمین گیرم و وصف تو مرا ممکن نیست/ کلماتم کلماتیست حقیر ای باران
یاد کرد از دل ما رحمت تو زود به زود/ یاد کردیم تو را دیر به دیر ای باران
نام تو در دل ما بود و هدایت نشدیم/ مهربانی کن و نادیده بگیر ای باران