مكالمات دوره ابتدايي:
الو سلام منزل عليزاده؟
بله بفرماييد؟
عليزاده هستش؟
شما؟
من بغل دستيشم...
يعنى در اين حد داغون بوديما..
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی دستي
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
با دوستان فاطمه ، لطف عميم داشت
با آنكه نام و شهرت « عبدالعظيم » داشت
هر كس كه پاس بندگي آن حريم داشت
با مهر و عشق و عاطفه عهدي قديم داشت
عطر بهار وحي و صفاي نسيم داشت
يعني كه ره به چشمة فوز عظيم داشت
روحي درآستان ولايت مقيم داشت
دستي پر از كرامت و طبعي كريم داشت
راهي به آستان خداي رحيم داشت
با آنكه جان روشن و قلب سليم داشت
با اهل بيت رابطه اي مستقيم داشت
چون درك كرده بود ، مقام كليم داشت
پروین اعتصامی:
يکي پرسيد از سقراط کز مردن چه خواندستي
بگفت اي بيخبر، مرگ از چه نامي زندگاني را
کسی از او پرسيد .......
آیا شما زنی شاغل هستيد یا خانه دار؟؟
او پاسخ داد: بله من يك خانه دار تمام وقت هستم.
من 24 ساعت در روز کار می کنم .....
...
من یک "مادر" هستم،
من یک همسر هستم،
من یک دختر هستم،
من یک عروس خانواده همسرم هستم
من یک ساعت زنگ دار هستم،
من یک آشپز هستم،
من یک پيشخدمت هستم،
من یک معلم هستم،
من یک گارسون هستم،
من یک پرستار بچه هستم،
من پرستار هستم،
من دستيار هستم،
من یک مامور امنیتی هستم،
من یک مشاور هستم،
من ارام بخش هستم،
من تعطیلات ندارم،
مرخصی استعلاجی ندارم،
روز استراحت ندارم
و ٢٤ ساعته گوش به زنگم
تمام ساعات و
دستمزدم اين است:
"مگه چكار كردي از صبح تا حالا؟"
دوستان اين متنو خودم نوشتم!!لطف کنين بخونين وبرداشت ونظرتونو در موردش بگين!!!
"روي خطی ايستاده ام که امتداد آن با خط طلوع خورشيد زاويه ی صفر ميسازد!!
وخورشيد هرچه بيشتر سرک ميکشد به سمت غروب ،
سايه ام سنگين تر ميشود به روی دوش زمين!!
تا آنجا که زمين کنار ميزند بار اين سياهی را ازپشتش؛
سايه ام در تار وپودم حلول ميکند دوباره!!
هرشب کالبدم هرچه زشتی ست را به زباله دانی زمين ميريزدو
هر صبح دوباره به من برميگردد!!!
وميان اين همه روشنی زخم عميقم پوزخند ميزند به اين توهم سپيد!
انگار يک جا اين يک تکه سپيدروحم را جا گذاشته باشم،
خلا آن هر روز زير شعاع نوری يک ذره بين بيشتر به چشم مي آيد!!
نه اينکه وقتی خورشيد به استقبال طلوع ماه ميرود تکه ي گم شده ام ديگر نباشد،
فقط کمی به چشم نمی آيد!!
من به اندازه ي طول يک سپيده دم فرصت دارم به دنبالش گوشه کناره های گذشته ام را بگردم !!
گذشته اي که از يک ثانيه پيش شروع ميشود تا يک قرن پيش،تا تولد اولين سايه...
گويی شيطان با ناخن هاي تيزش يک تکه از روحم را بکند ودر کيف دستی اش بگذارد!!
کيف دستي اش فکر ميکنم طلايی باشد!
وحالا هرروز آرام در خيابان ها قدم ميزند
ازکنار آدم هايی عبور ميکند که تکه روحشان در کيف دستی اش خاک ميخورد
وشايد ديگر آنقدرها عجيب نباشد که هر صبح چشمکی حواله ی خورشيد کند...
فالخند متولدين آذر ماه
.
علامت طالعبيني متولدين ماه آذر قوس يا همان كمان است. اگر داشتيد كنار يك دره براي خودتان راه ميرفتيد و به يكباره احساس كرديد كه دستي به پشت شما اصابت كرد به طوري كه به داخل دره پرت شديد، در همان مسير بين زمين و آسمان با موبايل با يكي از اعضاي خانوادهتان تماس گرفته و بگوييد كه از فرد مربوطه به دليل قتل شما شكايت نكنند چرا كه قاتل شما يك آذري بوده و با آن حركت ميخواسته به شما بگويد كه چقدر اين بلوز يقه اسكي به شما ميآيد!
من به بي ساماني،
باد را مي مانم .
من به سرگرداني،
ابر را مي مانم.
من به آراستگي خنديدم .
من ژوليده به آراستگي خنديدم .
- سنگ طفلي، اما،
خواب نوشين كبوترها را در لانه مي آشفت .
قصه بي سر و ساماني من،
باد با برگ درختان مي گفت .
باد با من مي گفت :
« چه تهي دستي، مَرد!
ابرباورميكرد.
«ما كه اطفال اين دبستانيم»
از كتاب و قلم گريزانيم
غالباً تخس و لوس و بي ادبيم
موي ژوليده و پريشانيم
اول ترم فكر شيطنتيم
آخر ترم درس مي خوانيم
موقع امتحان پايان ترم
بس كه درمانده و پشيمانيم،
خيره بر برگه بغل دستي
لاجرم مثل فكس مي مانيم!
بي هدف مي رويم دانشگاه
ارزش علم را نمي دانيم
بعد طي مدارج عالي
لنگ شغلي شريف مي مانيم
عوض حرفه اي درآمد زا
در مسنجر تمام شب ON ايم!
سالها لنگ مدركي هستيم
تا كه اقوام را بچزانيم
خانه از پاي بست ويران است
بس كه در بند نقش ايوانيم
من خودمو نمي بازم ؛
حتا اگه دستام بلرزن ،
اگه چشام تار ببينن ،
اگه پاهام راهِ درستُ تشخيص ندن ...،
گاهي حس مي كنم گُم شدم
حس ميكنم هيچ جايي تو اين دنيا ندارم
هيچ دوستي ...
هيچ آدمي كه نگرانم باشه ...
شايد چهره.م همچين چيزيو نشون نده
اما من واقعن يه موقع هايي خَستَم ...
دلم ميخواد كسي باشه
دستي باشه
دلم مي گيره و من هي به خودم ميگم عب نداره دل كارش گرفتنه ...
تا كي بگم ...؟
مهم نيست ...
من خودمو نمي بازم
مادر بزرگ مادرم 120 سالشه، ديدمش لبــاس ورزشي پوشيده داره نرمــش مي كنه بهش مي گم : ننجون شما هم ورزش مي كني؟
گفت : چرا كه نه....!!
گفتم فيس بوك هم ميريد؟
گفــت پـــ نــه پــــــ از فيس بوك بر مي گردم، فكـــر كردي دوست دخــــتري كه الان تـــو فيس بوك داري كيه....؟
2 دستي زدم تو سر خودم !