یکی چون کسی دوروبرش نیست دوستت داره
یکی چون دوستت داره کسی دوروبرش نیست !
فرقشون زمین تا آسمونه.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی دوروبرش
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
میدونی من کیم..؟
نه؟
پس بزار برات بگم من کیم:
من اونیم ک دوروبرش خیلی شلوغه، ولی تنهای تنهاس
من اونیم ک ته مشکلات و غم هاس،ولی همه میگن بیخیاله و ته کیف این دنیاس
من اونیم ک خیلیا میخوان جاش باشن، ولی نمیدونن ک جاش تنگ ترین جای این دنیاس
من اونیم ک پای حرفای همه میشینه و واسشون تکیه گاس،ولی حرفای خودش میمونه تو دلش چون تنها تکیه گاش فقط خداس
من اونیم ک اونایی ک نمیشناسنش میگن بچه شر اینجاس،ولی نمیدونن کوچیک تر از این حرفاس
من اونیم ک با سن کمش رفته تو دل مشکلات دنیاش،ولی هنو محکم ایستاده رو دوتا پاش
اگه مغرورم و بی احساس نشین بگو خودشو خیلی بالا میبینه بگو…
جنبمو در اون حد نمیبینه....
میدونى من کیم؟؟؟؟
نه؟؟؟
پس بزار برات بگم من کیم:
من اونیم ک دوروبرش خیلی شلوغه، ولی تنهای ... تنهاس.
من اونیم ک ته مشکلات و غم هاس،ولی همه میگن ..
بیخیاله و ته کیف این دنیاس...
من اونیم ک پای حرفای همه میشینه و واسشون تکیه گاس،...
ولی حرفای خودش میمونه تو دلش چون تنها تکیه گاش فقط خداس...
من اونیم ک اونایی ک نمیشناسنش میگن چقد ساکته و خودشو میگیره ...
ولی نمیدونن تو دلش غوغاس..
من اونیم ک با سن کمش رفته تو دل مشکلات دنیاش...
،ولی هنو محکم ایستاده رو دوتا پاش...
اگه مغرورم و بی احساس نگو خودشو خیلی بالا میبینه...
بگو طفلی دیگه براش حسی نمونده***
من اونیم:
فقط 1 روبان مشکی کنار عکسم الان میتونه ارومم کنه *****
وقت بخیر دوستان هم سرزمینم(البته منظورم از هم سرزمین،سرزمین مشترکمون،یه جمله س)
الان که دارم براتون مینویسم شب19م اسفنده!!زمانشو میگم چون نمیدونم پستم کی تایید میشه!!فردا تولدمه!!امروز یکی از دوستام ازم پرسید:خب روز قبل تولدت چه حسی داری؟؟!!منم گفتم:بیشتر از اینکه حس کنم امروز روز قبل تولدمه حس میکنم امروز آخرین روز از 18سالگیمه ومن فردا وارد 19میشم!!که 18سالگیم تموم شد ودیگه من هیچ وقت 18ساله بودن و تجربه نمیکنم!!حس عجیبیه!!در مورد 17سالگی یا سالای دیگه همچنین حسی نداشتم!!شاید به خاطر اینه که دیگه به طور رسمی وارد دنیای آدم بزرگا شدم!!دنیایی که اینقدر با دنیای بچگیامون فرق داره،انقد رنگی نیست،که هیچ وقت نمیشه تو ذهنمون آرزوی برگشت بهش و نداشته باشیم!!ولی من برخلاف خیلی از ادمایی که این روزا اطرافمون هستن و شاید خیلیم بهمون نزدیک باشن هیچ وقت نمیذارم دنیای خاکستری آدم بزرگا منو از خودم بگیره!!منو از خود خوب بچگیام بگیره!!که ریشه های نهال آبی قلبمو بسوزونه!!
نمیگم دنیای ادمکای بزرگ مطلقا بده!نه!اتفاقا اینکه به آدم ذهنیت روشنتری از اتفاقات دوروبرش،تغییرات و استقلال فکرو تصمیم میده،توان انتخاب راه میده خیلی خوبه!لازمه واسه یه کم بیشتر آدم شدن!!ولی خب اینم مهمه که تواین راه کودک درونمون و با دستای خودمون،باکارامون نکشیم!!که بذاریم نفس بکشه!!که اگه یه وقت یه بچه ی فقیر میبینیم نذاریم بعد کوچیک ومهربون روحمون مغلوب بعدبزرگ بی رحم بشه وبی تفاوت از کنارش رد شیم!که حتی یه لبخندم ازش دریغ کنیم!!بچه ها اینارو گفتم تا فقط یه یادآوری باشه یه هشدارباشه واسه هممون که یه وقت ناخودآگاه وتحت تاثیر خیلی چیزاموجود لطیف درونمون وفدای دنیای خاکستری بزرگ بودن نکنیم...که اگه بمیره روحمون با هیچ چیز دیگه ای نمیتونه خلا شو پرکنه...که روحمون تا آخر عمر شاید گوشه گوشه ی دنیا رو واسه پیدا کردن یه تیکه از خودش،یه تیکه ی دیگر نبود خودش زیرو رو کنه...