یه‌ دنیا تجربه‌ و‌ حرف رو
آقای #نزار_قبانی توی چند تا سطر
بهمون‌ میگه:

" اگر برای تو خیری داشت،
می‌ماند...
اگر دوستدارت بود،
حرف میزد...
و اگر مشتاق دیدنت بود می‌آمد...!!

تهش می‌رسیم به این حرف نزار قبانی که میگه : اگر دوستدارت بود با تو حرف میزد

درست زمانی عاقل میشی که برات مهم نیست کی دوستداره کی دوست نداره،مهم نیست کی تنهات گذاشته کی همیشه و تو هر شرایطی کنارت بوده،مهم نیست در نبودت کی اذیت میشه کی خوشحال میشه،میفهمی که آدما رنگ عوض میکنن و اونی که تو ظاهرن نیستن و همونجاست که دیگه هیچی برات مهم نیست و فقط خودتی که مهمی.


«‌‌پروکسی | پروکسی | پروکسی | پروکسی»
«‌‌پروکسی | پروکسی | پروکسی | پروکسی»

اونجا که نزار قبانی میگه:
اگر برای تو خیری داشت میماند، اگر  دوستدارت بود حرف میزد و اگر مشتاق دیدنت بود می آمد، دقیقا همینجاش یه جواب بزرگ برای نصفِ سوالامونه ...!

چه باک، زان همه دشمن، که دوستدار، تویی!

‏چه دوستدارم هایی که نگفتیم و فرصت گفتنش واسه همیشه از دست رفت

اگر برای تو خیری داشت، می‌ماند؛
‏اگر دوستدارت بود، حرف می‌زد؛
‏و اگر مشتاق دیدنت بود، می‌آمد...

جودی عزیزم!
درست است که ما به اندازه‌ی
خاطرات خوشی که از دیگران داریم؛ آن‌ها را دوست داریم
و به آن‌ها وابسته می‌شویم...
هرچه خاطرات خوش‌مان از شخصی بیشتر باشد؛
علاقه و وابستگی ما بیشتر می‌شود.... پس هرکسی را
بیشتر دوست داریم و می‌خواهیم
که بیشتر دوست‌مان بدارد،
باید برایش خاطرات خوش زیادی بسازیم تا بتوانیم در دلش ثبت شویم...


- دوستدار تو: بابا لنگ دراز

‏شاید هر روز نبینمت ، ولی هر روز دوستدارم...

جودی عزیزم!
درست است که ما به اندازه‌ی
خاطرات خوشی که از دیگران داریم؛ آن‌ها را دوست داریم
و به آن‌ها وابسته می‌شویم...
هرچه خاطرات خوش‌مان از شخصی بیشتر باشد؛
علاقه و وابستگی ما بیشتر می‌شود.... پس هرکسی را
بیشتر دوست داریم و می‌خواهیم
که بیشتر دوست‌مان بدارد،
باید برایش خاطرات خوش زیادی بسازیم تا بتوانیم در دلش ثبت شویم...


- دوستدار تو: بابا لنگ دراز