در بینهایتِ تاریکیِ سردابی مسکوت و نمور گیر کردهام و دنبال نور میگردم. نمیدانم دقیقا در کدامین نقطه ایستادهام اما میدانم که چیزی عظیمتر از کوه و وسیعتر از دریا روی دوشم سنگینی میکند و به هر سو که میتازم به دیوار میرسم.
#نرگس_صرافیان_طوفان
. .
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی دوشم
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
. ایده بیو برای آدمای سرد :
We αre ɴoт ѕтυpιd, We jυѕт ιɢɴore!
ما احمق نیستیم ، فقط نادیده مے گیریم!
I was very good...
من زیادی خوببودم...
A lot of sadness has weighed on my shoulders!
غم زیاد رو دوشم سنگینی کرده!
𝑀𝑦 𝑤𝑜𝑟𝑙𝑑 𝑖𝑠 𝑓𝑢𝑙𝑙 𝑜𝑓 𝑖𝑚𝑝𝑜𝑠𝑠𝑖𝑏𝑙𝑒 𝑑𝑟𝑒𝑎𝑚𝑠
دُنیام پُر شده از آرِزو های مَحال :)
.࿐
•
کاش میشد کولمو میزاشتم رو دوشم میرفتم و دیگه برنمیگشتم ...
♡
✿ کپشن خاص ✿
- ز درد عشقِ تو ،
دوشم امید صبح نبود ..
اسیرِ عشق چه تاب شب دراز آرَد ..!
#سعدی
✿ کپشن خاص ✿
پنجشنبه
شور و حال خاصی دارد..
کوچیک و
بزرگ نمیشناسد
انرژی خود را با تمام آدم ها
تقسیم کرده..
مدرسه ها تعطیل..
اداره ها نیمه تعطیل..
غم و غصه تعطیل
با تو بودن آزاد..
پنجشنبه با تو
خستگی تمام هفته را از دوشم بر می دارد..
پنجشنبه
را باید روز "تو"نامید
روز عشق ...️
#پرویز_جلیلی_محتشم
آرزو دارم تنت گرمای آغوشم شود
شهد شیرین لبت یاداور نوشم شود
بی خیال از هرچه بود و بی حساب از هرچه رفت
بی وفا بازا که هجرانت فراموشم شود
نغمه ی شادی بخوان دراین هوای غصه دار
تا صدای دل نشینت نغمه در گوشم شود
آرزو دارم بچینی بر تنم گل بوسه ها
تا ردای بوسه ها پیراهن دوشم شود
رفته ام از هوش و دارم رنج تنها بودنم
کاش میشد بودنت تقویت هوشم شود
خسته ام از این سکوت بی امان روزگار
داد و فریاد تو کی افسانه در گوشم شود؟
جانا سری به دوشم و
دستی به دل گذار
آخر غمت به دوش و دل و جان کشیده ایم ..
اولین باری که پیرمرد رو دیدم ؛ توی مسجد محل و در ایام محرم بود.
عجیب بود که با کمی صحبت در مورد امور روزمره خیلی زود باهاش اخت شدم.
یادمه که ازش پرسیدم :
اگر بزرگترین گناه عالم رو انجام داده باشی چیکار میکنی ؟
دستی رو دوشم گذاشت ، تبسمی کرد و گفت: توبه
کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکرد...
ندا آمد بر در خانه ام بیا، آنقدر بر در بکوب تا در به رویت وا کنم...
وقتی بر در خانه اش رسیدم
هر چه گشتم در بسته ای ندیدم!!
هر چه بود باز بود...
گفتم: خدایا بر کدامین در بکوبم؟؟؟؟
ندا آمد: این را گفتم که بیایی...
وگرنه من هیچوقت درهای رحمتم را به روی تو نبسته بودم!
کوله بارم بر زمین افتاد و پیشانیم بر خاک...
"مهربان خدایم دوستت دارم"
بیرق یاحسین روی دوشم حلقه ی نوکریه توی گوشم
آره درسته مشکی رنگ عشق ولی وقتی برای تو میپوشم...