I wish science would progress so much that I could throw down the words that I have poured into myself with a button.

کاش علم اونقدر پیشرفت کنه که،اون حرفایی که تا حالا ریختم تو خودمو با یه دکمه بتونم بریزم پایین.

همان چوب دارچینی
که لحظه آخر
درون چای می اندازی
همان عکسی که در لپ تاپت
پنهان میکنی ولی دور نمیریزی
پیراهنی که دکمه اش را ندوخته ای اما
نمیتوانی از پوشیدنش منصرف بشوی
من تمام انها هستم
نخواستنی هایی که ناگهان
نمیتوانی از دوست داشتنشان صرف نظر کنی.


. .

‏دوست داشتن بعضی آدما مثل اشتباه بستن‌دکمه‌های پیراهنه، تا به آخرش نرسی‌نمی‌فهمی که از همون اول اشتباه کردی.

.࿐

ولی خب در نهایت نظرم اینه که

دکمه یِ
پیراهنت
را باز کن زیبای من ...

مؤمنت
در آرزوی کعبه ی آغوش توست ...

شاعر میگه

            
شب من یک شب پر خاطره خواهد گردید
من اگر باز کنم دکمه آن پیرهنت

I’m a nice person,Just don’t
push the bitch button.

من آدم خوبیم،ولی دکمه عوضی بودنم رو نزن !

.࿐

I should trust you?
I don't even trust my mute button on call.
به تو اعتماد کنم؟
من حتی به دکمه‌ی بی‌صدای روی تماس‌هامم اعتماد نمی‌کنم .

دوست داشتن بعضی انسان‌ها شبیه بستن دکمه‌های پیراهن‌ است
این‌که از همان ابتدا اشتباه کرده‌ای را
وقتی می‌فهمی که دکمه‌ی آخر را می‌بندی.

. .

I should trust you?
I don't even trust my mute button on call.
به تو اعتماد کنم؟
من حتی به دکمه‌ی بی‌صدای روی تماس‌هامم اعتماد نمی‌کنم .

اگر لازم باشد زنانه فکر می‌کنم!
و چون سوزنی در خیالت فرو می‌روم،
به دکمه‌های لباست دست می‌کشم،
و زندگی را بیدار می‌کنم ..
[می‌بوسمت]
آن‌قدر که دهانم را با دهان تو،
اشتباه بگیرند !.️

• غلامرضا‌بروسان