ی پسره تهدیدم کرد گفت اگ نیای خونم عکساتو پخش میکنم آبروتو میبرم،چون تجربه ای نداشتم بلد نبودم چجوری باید ازش شکایت کنم؛
تا اینکه امروز دوستم یه چنل فرستاد که مردم میان اونجا از تجربه هاشون میگن
یکی از تجربه ی نود دادن و تهدید شدن گفته بود خیلی کمکم کرد
آیدیشو میذارم تجربه های مفیدتون رو باهم دیگه Share کنید :

I wanted to tell you my secrets, but I saw that you are one of them

می‌خواستم رازهایم را به تو بگویم اما دیدم، تو خودت یکی از آن‌ها هستی

‏یه حس مزخرفی دارم.
انگار قرار بوده عصر ببینمت ولی خوابم برده.
بیدار شدم دیدم شب شده،
توعم زنگ نزدی.

متعهد باشین مثل سعدی ؛
دقیقا همونجایی که می گه :

تا گل روی تو دیدم همه گل‌ها خارند
تا تو را یار گرفتم همه خلق اغیارند

امروز یه متنی رو خوندم خیلی قشنگ بود؛

«من پرندگان غمگین زیادی را دیدم که هنوز پرواز میکنند.!»
‏ امید یه همچین چیزیه.

من از جایی قوی شدم که به خودم اومدم و دیدم جز خودم کسی رو ندارم :).

‌
هر نقش که دیدم به جهان
خوش تر از آنی
تو عشق ترین ، عشق ترین
عشق جهانی ...


#راحم_تبریزی.️

Your smile is honestly the cutest thing I've ever seen in my life.

لبخندت حقیقتاً بانمک ترین چیزیه که تو کل زندگیم دیدم.

. .

تعریف دقیق رهایی فقط اونجا که جمال ثریا میگه:

‏دیدم که از دستت عصبانی نیستم دلشکسته نیستم قهر نیستم خلاصه اینکه من با تو دیگر «هیچ چیز» نیستم

با چشم خود
دیدم
آدمی
میتواند
شفای
آدمی باشد...️