همه‌چیز برای من دیر اتفاق افتاد. اولین‌بار که تونستم با دوستام بیرون برم، اولین‌باری که با خیال راحت بدون پیگیری لحظه‌ای خانواده ام بیرون بودم، اولین مهمونی‌ای که رفتم، اولین‌باری که دیروقت برگشتم خونه، اولین شبی که برنگشتم
‏همش وقتی اتفاق افتاد که دیگه ذوقی براش نمونده بود.

✿ کپشن خاص ✿

- کسی که دوســت دارد شب ها تا دیروقت بیدار بماند
و با نوشیدنِ هرجرعه از چــای در فکـــر فرو می رود
نه افسرده است نه بیکار و نه هرچیز دیگری...
تنها رویاهایــش کمی بیشتر از دیگران قَد عَلَم کرده اند
آنقدر که دستانشان به سقفِ افکار رسیده..
کسی که دوست دارد شـــب ها تا دیروقت بیدار بماند
لابه لایِ گذرِ زمان به دنبالِ چیزی می گردد
چیزی همچون دل خواسته هایِ به مقصد نرسیده...

#حاتمه_ابراهیم_زاده

میگن تو بهشت تا دیروقت بیرونی وقتی هم که برمیگردی خونه بابات میگه چرا زود برگشتی ماشین منو بردار برو یه دور دیگه بزن.

‏من این موقع‌های شب تقریباً میفهمم چی میخوام تو زندگی، ولی چون دیروقته بیخیال میشم.

شب است و دیروقت...!❣
جز دوستت دارم،❣
باقی کارها بماند برای فردا...

سلام به همه ی خواهربرادرای خوبم.
درحال حاضر مجبورم کامپیوترمو بفروشم ودیگه نمیتونم هروقتی دلم خواست به یک جمله سربزنم وحتی تادیروقت بپستای قشنگتونو بخونم ولذت ببرم.
پستایی که امشب میذارم اخرین "پستای خونگی "م هستن!!
پست بعدی درکافی نت گذاشته میشود.واسمش میشود "پستهای کافی نتی"!! البته کافی نت طبقه ی پایین شرکتمونه .
دعام کنین با دلای پاکتون.
یاعلی

دیشب تا دیروقت بیرون بودم، مامانه اس ام اس زده :کدوم قطعه؟
دوستم خوند، گفت یعنی چی؟
گفتم بده من میدونم منظورش چیه!
براش نوشتم :قطعه ی ۳۶، ردیف ۱۸، قبر هفتم!

بعضی وقتا آدم دلش میخواد یکی بهش گیر بده، ازش بپرسه کجایی؟ کجا میری؟ کی میای؟ زود برو خونه... رسیدی زنگ بزن... هوا سرده لباس بپوش... تادیروقت بیدار نمون...
حتی باهات قهر کنه؛ باهاش قهر کنی نازتو بکشه. نصفه شبی بهت اس بده تا بدونی تو بی خوابی هاش هم به یادته. باید یکی باشه نگرانت باشه، یکی باشه بهت بگه مواظب خودت باش.
چقدر اشتباه میکنن که میگن مرد باید خوش هیکل باشه، قدبلند باشه، چشم و ابرو مشکی داشته باشه...
من که میگم: مرد باید با همه ی غرورش مهربون باشه،
با وجود همهی لجبازیاش وفادار باشه،
باوجود همه ی خستگیاش صبور باشه،
با وجود همه ی شوخیاش عاشق باشه،
مرد باید محکم باشه، باید تکیه گاه باشه.
روزت مبارک...

دوستی تعریف میکرد ...
که با دانگ فنگشان (دانگ فنگ = نوعی کامیون)
رفتن بری مشهد ... شب تو سمنان ، بغله ی پارکی ویس میسن و میخوابن !
صبح که بلند میشن و زن و بچه شان که مخوان بیان پایین برن دست و صورتی بشورن و اینا ...
میبینن ی پرایدی چسباندَتِش قَدِه دنگه فنگگه و نمیشه کسی بیاد پاین !
میرن سراغه پرایدیه میگن ای چه کردی مَشِی ؟؟! بکش عقب ی کم !
یارو میگه : آقا من پناه آوردم به شما !!!
شب دیروقت رسیدیم وخسته ... زن و بچه م همراهم بود ...
پلاک ماشین شما رو که دیدم 19ست ... گفتم نزدیک شما باشم خیالم راحته آخه کرمانشاهی مَرده