✿ کپشن خاص ✿
می دانی چند روز بیشتر به پایان پاییز نمانده، مگر نه؟!
می دانی آخرین جمعه اش را از دست داده ایم؟!
هرچند با جمعه های دیگرش هم خاطره نساختیم..
اما...
می شود بیایی هفته ی آخر پاییز را پر از خاطره کنیم؟!
حالا اشکالی ندارد که جمعه اش یا حتی شنبه اش را هم از دست داده ایم...
پنج شنبه اش را که داریم ...
تواصلا بیا من زمستان را برایت پاییز می کنم..
چه کسی گفته است نمی شود در زمستان خاطره ساخت؟!
تو بیا با هم پاییزی ترینشان را می سازیم..!
#کوثر_محمدیان
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی دیگرش
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
انقراض عشق
یا که نام دیگرش وفاداری ،
بزرگترین
انقراض تاریخ بشریت است
که انسان های امروزی
به چشم خود دیده و
لمس کرده اند...
✿ کپشن خاص ✿
- " انقراضِ عشق "
یا که نامِ دیگرش وفاداری ،
بزرگترین
انقراضِ تاریخِ بشریت است
که انسان هایِ امروزی
به چشم خود دیده و
لمس کرده اند...!
#علی_رجبی
از روزی که شناختمت
همزمان، هم می خندم
و هم گریه می کنم
نیمی از عشقت روشنایی
و نیم دیگرش تاریکی ست
یک بام و دو هواست
شاید برای همین است
که همچنان دوستت دارم
#غاده_السمان
از روزی که شناختمت
همزمان میخندم و میگریم
نیمی از عشقت روشنایی و نیم دیگرش تاریکیست
یک بام و دو هواست
شاید برای همین است که همچنان دوستت دارم.
. .
آدم باید یا دیگران را همانطور که هستند بپذیرد، یا همانطور که هستند به حال خودشان بگذارد. آدم نمیتواند آنها را عوض کند، فقط توازنشان را برهم میزند. چون یک انسان از قطعههای واحدی درست نشده است که بتوان تکهای را برداشت و به جایش چیز دیگری گذاشت. او یک کل است، و اگر آدم یک سویش را بکشد، سوی دیگرش، چه بخواهی چه نخواهی، کشیده میشود.
#فرانتس_کافکا
در تو دریای آرامیست
در من کشتی کوچکی
که بر آبهای تو سفر میکند
در تو درختی ایستاده است
در من گنجشکی
که بر شانههای تو
آواز میخواند
آفتابیست در تو
و در من دانهی گیاهی
رو به شعلههای تو قد میکشد
در تو
نیمهی گمشدهی جهانیست
که نیم دیگرش
در من زندگی میکند
(مریم ملک دار)
میبینی سکوتم را؟
میبینی درماندگی ام را؟
میبینی نداشتنت چه برسرفریادخاموشم آورده است؟
میبینی دیگررویای داشتنت هم نمیتواندتن لرزه های شبانه ام راآرام کند؟
میبینی هق هق نگاهم چه سردبردیوارهمیشه جاودانه نبودنت مشت میزند؟
میبینی دیگرشانه هایم تابه تحمل خستگی هایم راندارند؟
دیگرحتی حسرت باران هم نمیتواندحسرت نداشتن توراکم کند...
دیگرآنقدربغضم سنگین شده که توان گریستن نیست!
اینجا ..... .. ..... ... .... بر این تختِ قفقازی ,, نیمی از من افتاده است ,, که به دست نیم دیگرش کشته شده است ,, حال انک تمامِ من ,, در سرزمین های ناشناخته ,, با تو در سفر است ,, در اردیبهشتی♥ تلخ / که بر ما گذشته است ,, در تمام فصل هایی که من را ,, به ابتدای دنیا بر نمیگردانند ..... ...... ........ .. ...... ..... ... احسان مهتدی