ازشخصی پرسیدند:روزهاوشب هایت چگونه میگذرد؟
باناراحتی گفت:چه بگویم!امروزازگرسنگی مجبورشدم که کوزه سفالی که یادگارسیصدساله اجدادم بود رابفروشم ونانی تهیه کنم.
گفت:خداوندروزی ات راسیصدسال پیش کنارگذاشته وتواینگونه ناشکری می کنی؟
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی رابفروشم
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)