تا موهبت رویدادهای منفی زندگی خود را نیابیم آنها مارا کنترل خواهند کرد. رفتن به فراسوی داستانمان نیاز به آن دارد که موهبتها، درسها و خردی را که از هر رویداد مهم زندگی خود دریافت کردهایم تشخیص دهیم.
- دبی فورد
. .
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی راسو
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
جای پای نفست مانده به صحرای خیال
ای فراسوی تجسم به دلم جاداری...
.
.
من اگه با هندزفریم ازدواج نکنم حتما با کاپوچینو ازدواج میکنم ^__^
نشد نون خراسونی
دوستت می دارم
بی آنکه بخواهمت...!
نهایت عاشقی است این؟
آن وعده دیدار در فراسوی پیکرها؟!
. .
تورا
فراسویِ مَرزهای تنَت
دوست دارم
من باور دارم که معجزه ها در فراسوی باورهای من ، آماده اند برای رخ دادن ،
پس دل می سپارم به شادی های در راه مانده و روزهای خوب تر ...
من آرامم ،
از همیشه آرام تر ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
خواستنش
تمنای هر رگ،
بی آنکه درمیان باشد خواهشی حتی؟
نهایت عاشقی است این؟
آن وعده دیدار درفراسوی پیکرها؟
.️.
. .
دعا میکنم
در فراسوی این شب تاریک و سیاہ، خداوند نور عشق بی حدش را
بتاباند بر خوشهی آرزوهای شما
تا صدها ستارہ بروید
برای اجابت آنها ...
شبتون آروم
دعا میکنم
در فراسوی این شب
تاریک و سیاہ، خداوند
نور عشق بی حدش را
بتاباند بر خوشهی آرزوهای شما
تا صدها ستارہ بروید
برای اجابت آنها
شبتون در پناه مهربان خدا
پاييز بهار من است، نه بهاري سبز که بهاري رنگارنگ.
پاييز فصل من است، فصل رويش، فصل شکفتن...
خزان، بهار احساس است، بهار تنهايي...
موسم رويش جوانههاي احساس...
و چه زيباست موسم برگريزان...
آنگاه که خش خش برگهاي زرين به زير پاي عابران،
نغمه محزون کلاغهاي سرو نشين،
صداي زوزه باد وزنده از لابلاي تن نيمه عريان درختان،
ملودي شاهکارترين سمفوني طبيعت را مينوازند،
شور و حرارتي وصف ناپذير درون خستهام را فرا ميگيرد.
درحالي که چشمان غرق در شورم؛
نظارهگر رقص برگهايي است که از فراز به فرود ميرسند
تا با خاموشي خود حياتي دوباره به جسم بيجان
تک درخت نارون باغچه حياط پشتي دهند؛
گريههاي دل امانم نميدهد، نه از اين مرگ غريب –
که خود آغازي است بر اين پايان عجيب –
که از شوق رستن و پرواز بر فراز حصار تنگ تن...
آري من خزان را دوست دارم...
من اين رقص مرگ را دوست دارم...
من اين هزار رنگي را دوست دارم...
من از فراسوي اين سکوت فريادها دارم...
از پس اين هياهوي خزان و از رهگذر باد وزان به انتظار سکوت مينشينم.
لب فروبسته و با زبان بيزباني همنواي مرغ دل،
شعر دفتر عشق را زمزمه ميکنم...
پاييز فصل زیبايی و دوست داشتنی من...
فصل تولد من
فصل تولد توست......!( یه سال گذشت هنوز نفهمیدم تو کیه )
رسيدن فصل پائیز و مهرباني مبارك ( البته هنوز نیومده)