.هفت سین دلت را آنگونه بچین
🤍که نه یک سال، بلکه عمری را
.زیبا به پایان برسانی
🤍سلامتی را بگذار در بالاترین نقطه دلت
.که هیچ چیز برتر از آن نیست
.سعادت را از خدا بخواه
🤍که او با لطف و کرمش به تو خواهد بخشید
.سربلندی را در دلت جای ده
🤍که بزرگت خواهد کرد!
.ساده لبخند بزن و ساده زندگی کن
.سکوت، سرزندگی و صلابت را فراموش نکن
🤍گاهی باید سکوت کرد و انتظار کشید
.سرزنده بود و زندگی کرد
🤍سختی کشید و سنگ بود...
.اما انسانیت را از یاد نبرد...
🤍مهرو محبت رافراموش نکرد
.️ سال نو مبارک.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی رافراموش
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
دوستان قدیمی ،طلاهستند
دوستان جدید،الماس اند
اگریک الماس بدست آوردی...
طلا رافراموش نکن!
چون برای نگه داشتن الماس
همیشه به پایه《طلا 》نیازداری....
: دو چیز انسان را نابود میکند:
1-مشغول بودن به گذشته
2-مشغول شدن به دیگران
هر کس در گذشته بماند آینده را از دست میدهد و هر کس نگهبان رفتار دیگران باشد نصفی از آسایش و راحتی خود را از دست میدهد
بهترین انتقام درزندگی این است:
که به راه خودادامه دهید
واتفاقات بد
رافراموش کنید
به هیچکس اجازه ندهید
ازتماشای رنج شمالذت ببرد
شادبودن را سرمشق زندگی خودقراردهید.
ومسیرزندگیتان رابه زیبایی ترسیم کنید.....
کودک باش جدی بودن رافراموش کن
کودکان آرامش بیشتری دارندبزرگ ترکه میشوی زیباترسخن میگویی ولی احساس وطراوتت راازدست می دهی!کودک بودن کوچک بودن نیست،لذت بردن است..
تنهایک برگ مانده بود...
درخت گفت:منتظرت میمانم!
برگ گفت:تابهارخداحافظ!
بهارشدولی درخت میان انهمه برگ دوستش رافراموش کرده بود.
نداشته هایت رافراموش کن
غصه هایت رافراموش کن
همین امروزنفس کشیده ای
خوش بحالت عمیق نفس بکش
عشق را زندگی رابودن رابچش،
ببین،لمس کن
وباتک تک سلول هایت لبخندبزن
زندگی زیباست
دخترکه باشی بایدحواست به دردپای مادرت باشد,
دخترکه باشی ساعت هابرایت مهم میشودتامبادا پدرقرصش رافراموش کند؛
دخترکه باشی میشوی سنگ صبور,
دخترکه باشی سینه ات میشودصندوقچه اسراربرادرت؛
دخترکه باشی گاه مال خودت نیستی..
دخترکه باشی...
با زحمت های زیاد و سختی های فراوان و تهی دستی خانواده به تحصیل ادامه داد تا به جایی رسید که بعد از دانشگاه انچنان در کارش پیشرفت کرد که افراد زیادی برایش کار میکردن و روز به روز برقدرتش و ثروتش افزوده شد ولی افسوس که انچنان در تکبر وخود بینی خودش گم شده بود که دیگر جز خودش کسی را نمیدید و هیچ چیز جز افزایش ثروت برایش مهم نبود،به جایی رسید که خودش و سختی های زندگیش را فراموش کرد ،تهی دستی رافراموش کرد،به جایی رسید که حتی برای افزایش ثروتش به کارگران و کارمندانش حقوق نمیداد و چندین ماه حقوقشان رادیر داد وبه هر بهانه ی از دادن حقوقشون فرار میکرد وبا پولشان سرمایه گذاری میکرد ،انقدر طمع کرد که برای افزایش ثروتش نان زن و بچه هزاران نفر را چندین ماه قطع کرد که پول روی پول بگذارد ،خانواده هایی که خودشان هزاران مشکل داشتن ،از کرایه خانه گرفته تا بدهی و خرج ومخارج تحصیلات فرزندان و ...،همه چیز را فراموش کرد حتی فراموش کرد که خدایی هست و اصلا نمیدانست که قرار است بمیرد ومرگش نزدیک است و در یک چشم به هم زدن تمام هستو نیستش را حضرت عزرائیل بر باد داد ودر اخر او ماندو یک متر زمین و هزاران اه و ناله و حق الناس.
خنده های مردانه ات عجیب ماهی کوچک ته قلبم رابه تلاطم می اندازد...من حاضرم قلبم طوفانی شود اماخدانکند خنده رافراموش کنی...بخندتاغرق شونداین ماهی ها...بخند...
خداوندا!
توخیلــــــــــــی بزرگی ومن خیلـــــــــی کوچک..
ولی جالب اینجاست کـــــــــــــــــــه تــــــــــو به این
بزرگـــــــــــــــــــــی من کوچک رافراموش نمی کنی
ولی من به این کوچکی تورافراموش کرده ام.....