دیدگان تو در قاب اندوه
سرد و خاموش
خفته بودند
زودتر از تو ناگفته ها را
با زبان نگه گفته بودند
از من و هرچه در من نهان بود
می رمیدی
می رهیدی
یادم آمد
که روزی در این راه
ناشکیبا مرا در پی خویش
میکشیدی
میکشیدی
آخرین بار
آخرین بار
آخرین لحظه تلخ دیدار
سر به سر پوچ دیدم جهان را
باد نالید و من گوش کردم
خش خش برگهای خزان را
باز خواندی
باز راندی
باز بر تخت عاجم نشاندی
باز در کام موجم
کشاندی
گر چه در پرنیان غمی شوم
سالها در دلم زیستی تو
آه هرگز ندانستم از عشق
چیستی تو
کیستی تو
"فروغ فرخزاد"
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی راندی
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
هیچ کس منتظر خواب تو نیست
که به پایان برسد
لحظه ها می آیند
سالهامیگذرند
وتودر قرن خودت می مانی
ما از این قرن نخواهیم گذشت
ماازاین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که کسان دگری ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند مارابه قطار دگران
وبه قرن دوهزار
مگرانگیزه وعشق
مگراندیشه وعلم
مگر آیینه وصلح
وتقلا وتلاش
بخت از آن کسی ست
که مناجات کند باکارش
ودر اندیشه ی یک مسئله خوابش ببرد
وکتابش رابگذارد در زیر سرش
وببیند در خواب
حل یک مسئله را
باز باشادی درگیری یک مسئله بیدار شود
قرن ها گرچه طلبکار جهانیم ولی
ما بدهکار جهانیم
در این قرن چه باید بکنیم؟
هیچ کس گاری مارابه قطاری تبدیل نکرد
هیچ کس ذوق واندیشه ی پرواز نداشت!
هیچ کس ازسرعبرت به جهان خیره نشد!
هیچکس از سفری تحفه وسوغات نداشت!
من در این حیرانم
که چرا قافله ی علم از اینجا نگذشت؟
یااگر آمد ورفت
پدرانم سرگرم چه کاری بودند؟؟
سهــــراب سپهری
گاهی من آنقدر درگیر پست ها و متن هایم در صفحات مجازی می شوم؛
که از خواندن روزانه چند خط قرآن یا کتب روایی،غافل میشوم؛
و در پایان روز،میبینم که حتی یک دهم وقتی که در فضای مجازی بودیم،در فضای قرآن و حدیث نفس نکشیدم...
آنقدر که آنلاین بودم و اولین نفر پست های دیگران رالایک کردم؛
به فکر نماز اول وقت نبودم...
آنقدر درگیر جذب حداکثری شدم که فراموش کردم "اخلاص" و "عبودیت" رمز برکت در کارهایمان است...
آنقدر که به فکر آبروی خود،و برانگیختن تشویق دیگران و تائید کردن هایشان بودم،
به فکر رضایت صاحب زمانمان نبودم...
آنقدر مدام فکرم مشغول عکس پروفایل بود؛
غافل شدم از اینکه پیش اماممان چه وجهه ای دارم و وضعیتمان، نامه ی اعمالمان پیش او چگونه است...
آنقدر در این فضا وقتمان را با انبوهی از جمعیت گذراندیم،فراموش کردیم تنهایی و غربت امام زمانمان را...
آن چنان حضور در این فضا را برای خود لذت بخش کردیم،که کم کم غافل شدیم از لذت مناجات و درددل خصوصی با مولا...
خدایا مارا به حال خودمان واگذار مکن
شب های هجر را گذراندیم و زنده ایم
ما را به سخت جانی خود این گمان نبود...
تابستان خود را چگونه گذراندید؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
به نام خدا
کنار پریز زیر شارژر
ﻻﻣﺼـــﺐ ﻭﺍﺳﻪ ﻃﺮﻑ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﻣﯿﻔﺮﺳﺘﯽ
.
.
.
.
... ... .
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺍﺯ ﻧﻜﯿﺮ ﻭ ﻣﻨﻜﺮ ﺷﺐِ ﺍﻭﻝ ﻗﺒﺮ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺳﻮﺍﻝ ﭘﯿﭽﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ :
ﮐﻪ ﻣﻨﻮ ﺍﺯ ﻛﺠﺎ ﻣﯿﺸﻨﺎﺳﯽ ؟
ﻣﻨﻮ ﭼﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﯼ؟
ﻗﺼﺪﺕ ﺍﺯ ﺍﺩﺩ ﮐﺮﺩﻥ ﭼﯿﻪ؟؟
ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻧﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪﯼ؟؟؟
ﻭ ﻏﯿﺮﻩ .......
ﺍﻭﻥ ﻭﺧﺖ ﻣﯿﺮﯼ ﻓﺮﻧﺪ ﻟﯿﺴﺘﺸﻮ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﻜﻨﯽ
ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ﻓﻘﻂ ﺟﺎﯼ ﺩﺍﻭﻭﺩ ﺧﻄﺮ ﻭ ﺍﺣﻤﺪ ﺳﯿﺒﯿﻞ ﻭ ﺧﻔﺎﺵ ﺷﺐُ ﻭ ﺭﯾﮕﯽ ﻭ
ﺑﻦ ﻻﺩﻥُ ﺳﯿﺎ ﺳﺎﮐﺘﯿﻮ ﻣﻬﻮﺵ ﭘﺮﯾﻮﺵ ﭼﻪ ﺑﺪ ﮐﺮﺩ ﺷﻮﻫﺮ ﮐﺮﺩ ﻫﻤﻪ ﺭﻭ
ﺩﺭ ﺑﺪﺭ ﮐﺮﺩ ﺗﻮﺵ ﺧﺎﻟﯿﻪ
لحظه ها را گذراندیم که به خوشبختی برسیم؛ غافل از آنکه لحظه ها همان خوشبختی بودند. (دکتر علی شریعتی)
بــیزارم از تمام سه نقطـــه های ناپدید
این حرف هــای گــم از انحنای دید
بیــــزارم از خــــودم ، دلم ، خیــال تو
قلبـــی که با وجــود تو در سینه ام تپید
بیــــزارم از لـب ســرخ وچشم مست تو
چشمی که در وجود من این عشق راندید
بیـــزارم از تلـــف ســال هـای زنــدگی
عمــری که غـم فروخت و شادیم خرید
بیــــزارم از تمــام گذشتــه، تمام حال
بیــزارتــر مــن از ماضــی بعیـــــــد
بیزارم ازخودم، دلم، این سوال بی جواب
عشقــی چـرا چنین خــدا در مــن آفرید؟
بیزارم از عذاب گناه و اینبار قلب من
بایـد که داده شــود غســل در اســــید
احسان نصری
موضوع انشا :تابستان خود را چگونه گذراندید؟؟؟
.
.
.
.
.
.
.
.
به نام خدا ...
تو " یک جمله دت کام"
تاﺑﺴﺘﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪﯾﺪ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تاﺑﺴﺘﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪﯾﺪ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به ﻧﺎﻡ ﺧﺪﺍ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺩﺭ ﺳﻮﺍﺣﻞ ﺯﯾﺒﺎﯼ"یه جمله "
ﺟﺰﺍﯾﺮ " ﺍﯾﻨﺴﺘﺎ ﮔﺮﺍﻡ"
ﻫﺘﻞ ﻫﺎﯼ ﻣﺠﻠﻞ" ﻭﺍﯾﺒﺮ" ﻭ " ﻭﺍﺗﺲ ﺍﭖ "
ﺳﻮﺋﯿﺖ ﻫﺎﯼ ﻓﻮﻝ ﺍﭘﺸﻦ " ﻻﯾﻦ"
و همچنین کشورهای حوزه دریای "فیسبوک"
والسلام علیکم ورحمت الله