مردي در هنگام رانندگي، درست جلوي حياط يك تيمارستان پنچر شد و مجبورشد همان جا به تعويض لاستيك بپردازد.
هنگامي كه سرگرم اين كار بود، ماشين ديگري به سرعت از روي مهره هاي چرخ كه در كنار ماشين بودند گذشت و آن ها را به درون جوي آب انداخت و آب مهره ها را برد.
مرد حيران مانده بود كه چه كار كند.
تصميم گرفت كه ماشينش را همان جا رها كند و براي خريد مهره چرخ برود.
در اين حين، يكي از ديوانه ها كه از پشت نرده هاي حياط تيمارستان نظاره گر اين ماجرا بود، او را صدا زد و گفت:
از ٣ چرخ ديگر ماشين، از هر كدام يك مهره بازكن و اين لاستيك را با ٣ مهره ببند و برو تا به تعميرگاه برسي.
آن مرد اول توجهي به اين حرف نكرد ولي بعد كه با خودش فكر كرد ديد راست مي گويد و بهتر است همين كار را بكند.
پس به راهنمايي او عمل كرد و لاستيك زاپاس را بست.
هنگامي كه خواست حركت كند رو به آن ديوانه كرد و گفت:
خيلي فكر جالب و هوشمندانه اي داشتي.
پس چرا توي تيمارستان انداختنت؟
ديوانه لبخندي زد و گفت:
من اينجام چون ديوانه ام. ولي احمق كه نيستم!
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی راهنمايي
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
خدارو شکر اينترنت دير اومد تو دست و بالمون
وگرنه الان مدرک سوم راهنمايي هم نداشتيم..
بابام داشت نماز ميخوند
يهو داد زد.....
الله اکبر!
الله اکبر!
دويدم گفتم :
چيه بابا در ميزنن؟؟
الله الکبر
گوشيت زنگ خورد؟
الله اکبر!
مهرت گم شده؟
الله اکبر!
کسي طوريش شده؟
الله اکبر!
بو سوختگي مياد؟
الله اکبر!
جک و جونور ديدي؟
الله اکبر!
گفتم خوب بابا يکم راهنمايي کن !!
با عصبانيت داد زد :
الله اکبر!
(دستشو هم به علامت خاک بر سرت تکون داد)
نمازش که تموم شد ميگه :
خاک تو سره نفهمت!
يه ساعته دارم ميگم نزن يه کانال ديگه دارم اخبار گوش ميدم :\
ﺩﻳﮕﻪ ﻛﺎﺭ اﺯ ﻫﺪاﻳﺖ ﺑﻌﻀﻲ ﭘﺴﺮا ﮔﺬﺷﺘﻪ.....اﻳﻨﺎﺭﻭ ﺑﺎﻳﺪ ﺭاﻫﻨﻤﺎﻳﻲ ﻛﺮد!!!!!!!!!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺑﺮاﺩﺭ...... ﻣﺪاﺩ اﺑﺮﻭﻱ ﺭﻭﻏﻨﻲ ﻧﺨﺮﻳﺪ ﺭﻳﺰﺵ اﺑﺮﻭ ﻣﻴﺎﺭﻩ,!!!!!!!!