کپشن های مربوط به راهي

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی راهي

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

شخصي کفشش را براي تعمير نزد کفاش مي برد.
کفاش نگاهي به کفش کرده مي گويد: اين کفش سه کوک مي خواهد و اجرت هر کوک ده تومان مي شود که درمجموع خرج کفش مي شود سي تومان.
مشتري قبول مي کند. پول را مي دهد و مي رود تا ساعتي ديگر برگردد و کفش تعمير شده را تحويل بگيرد.
کفاش دست به کار مي شود. کوک اول، کوک دوم و در نهايت کوک سوم و تمام.
اما با يک نگاه عميق در مي يابد اگر چه کار تمام است ولي يک کوک ديگر اگر بزند عمر کفش بيشتر مي شود و کفش، کفشتر خواهد شد. از يک سو قرار مالي را گذاشته و نمي شود طلب اضافه کند و از سوي ديگر دو دل است که کوک چهارم را بزند يا نزند.

او ميان نفع و اخلاق و ميان دل و قاعده ي توافق مانده است. يک دوراهي ساده که هيچ کدام خلاف عقل نيست. اگر کوک چهارم را نزند هيچ خلافي نکرده؛ اما اگر بزند به انسانيت تعظيم کرده.
اگر کوک چهارم را نزند روي خط توافق و قانون جلو رفته؛ اما اگر بزند صداي لبيک او آسمان اخلاق را پر خواهد کرد.

دنيا پر از فرصت کوک چهارم است. و من و تو کفاش هاي دو دل...

خوشبختی را نمی توان وام گرفت ..
خوشبختی را نمی توان برای لحظه ای نیز به عاریت خواست ..
خوشبختی را نمی توان دزدید
نمی توان خرید
نمی توان تکدی کرد ..
بر سر سفره ی خوشبختی دیگران، همچو یک مهمان ناخوانده، حریصانه و شکم پرورانه نمی توان نشست ،
و لقمه ای نمی توان برداشت که گلوگیر نباشد و گرسنگی را مضاعف نکند ..
پرنده ی سعادت دیگران را نمی توان به دام انداخت، به خانه ی خویش آورد، و در قفسی محبوس کرد - به امید باطلی ، به خیال خامی.
خوشبختی، گمان می کنم، تنها چیزی است در جهان که فقط با دست های طاهر کسی که به راستی خواهان آن است ساخته می شود، و از پی اندیشیدنی طاهرانه ..

"نادر ابراهيمی"

پيرى در روستايى هر روز براى نماز صبح از منزل خارج و به مسجد مى رفت.
در يک روز بارانى، پير صبح براى نماز از خانه بيرون آمد، چند قدمى كه رفت در چاله ای افتاد، خيس و گلى شد. به خانه بازگشت لباس را عوض كرد و دوباره برگشت، پس از مسافتى براى بار دوم خيس و گلى شد برگشت لباس راعوض كرد ازخانه براى نماز خارج شد. ديد در جلوى در، جوانى چراغ به دست ايستاده است سلام كرد و راهي مسجد شدند، هنگام ورود به مسجد ديد جوان وارد مسجد نشد پرسيد اى جوان براى نماز وارد مسجد نمى شوى؟
جوان گفت نه، اى پير، من شيطان هستم.
براى بار اول كه بازگشتى خدابه فرشتگان گفت تمام گناهان او را بخشيدم.
براى بار دوم كه بازگشتى خدا به فرشتگان گفت تمام گناهان اهل خانه او را بخشيدم.
ترسيدم اگر براى بار سوم در چاله بيفتى خداوند به فرشتگان بگويد تمام گناهان اهل روستا را بخشيدم كه من اين همه تلاش براى گمراهى آنان داشتم.
براى همين آمدم چراغ گرفتم تا به سلامت به مسجد برسى!

تو را می خواهم
برای پنجاه سالگی
شصت سالگی
هفتاد سالگی
تو را می خواهم
برای خانه ای که تنهاییم
تو را می خواهم برای چای عصرانه
تلفن هایی که می زنند
و جواب نمی دهیم
تو را می خواهم برای تنهایی
تو را می خواهم وقتی باران است
برای راهپیمایی آهسته ی دوتایی
نیمکت های سراسر پارک های شهر
برای پنجره ی بسته
و وقتی سرما بیداد می کند
تو را می خواهم
برای پرسه زدن های شب عيد
نشان كردن يك جفت ماهی قرمز
تو را می خواهم
برای صبح
برای ظهر
برای شب
برای همه ی عمر...
#نادر_ابراهيمی

وك كن ساعت خويش !
اعتباري به خروسِ سحري، نيست دگر
دير خوابيده و برخاسـتنـش دشـوار است
كوك كن ساعت خويش !
كه مـؤذّن، شبِ پيـش
دسته گل داده به آب
و در آغوش سحر رفته به خواب
كوك كن ساعت خويش !
شاطري نيست در اين شهرِ بزرگ
كه سحر برخيزد
شاطران با مدد آهن و جوشِ شيرين
دير برمي خيزند
كوك كن ساعت خويش !
كه سحرگاه كسي
بقچه در زير بغل،
راهي حمّامي نيست
كه تو از لِخ لِخِ دمپايي و تك سرفه ي او برخيزي
كوك كن ساعت خويش !
رفتگر مرده و اين كوچه دگر
خالي از خش خشِ جاروي شبِ رفتگر است
كوك كن ساعت خويش !
ماكيان ها همه مستِ خوابند
شهر هم . . .
خوابِ اينترنتي عصرِ اتم مي بيند
كوك كن ساعت خويش !
كه در اين شهر، دگر مستي نيست
كه تو وقتِ سحر، آنگاه كه از ميكده برمي گردد
از صداي سخن و زمزمه ي زيرِ لبش برخيزي
كوك كن ساعت خويش !
اعتباري به خروسِ سحري نيست دگر
و در اين شهر سحرخيزي نيست
و سـحر نـزديک است

نشست تو ماشين،دستانش از سرما مي لرزيد،بخاري رو روشن كردم.گفت :ابراهيم ماشينت بوي دريا ميده!

گفتم:ماهي خريده بودم.گفت:ماهي مرده كه بوي دريا نمي ده!

گفتم :هرچيزي موقع مرگ بوي اونجايي رو مي ده كه دلتنگشه...

گفت:من بميرم بوي تو رو مي دم...



سيامك تقي زاده

هيچ شباهتی به يوسف ندارم...

نه رسولم,نه زيبايم,نه براي كسي عزيزم,نه چشم به راهي دارم...

فقط...

در " چاه " افتاده ام!!!

معلومه منم ميرفتم كنار درياچه لوزان سوييس
هي مذاكره رو كش ميدادم!!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

اگه راست میگن محل مذاکراتو بندازن
دوراهي زابل زاهدان ،
ده دقيقه اي به نتیجه ميرسن!

اگر دنيا خزان گردد ... اسير غم نمي گردم
زمین هم آسمان گردد ، از عشقش کم نمي گردم

به جز راهش ، نمي جويم ... به جز نامش ، نمي گويم
به جز او در پی یاری ، در اين عالم نمي گردم

سخن راني مکن جانا ، که من درمان نمي گيرم
ببين کورم ... کرم ! ، بشنو ... که من آدم نمي گردم

تو شيريني و من تلخم ، تو همراهي و من هرگز :
براي هيچ کس جز او ، دمي همدم نمي گردم

من آن گلبرگ مغرورم که مي ميرم ز بي آبي
ولي با ذلت و خواري ، پي شبنم نمي گردم

چه شیرین است، اندوهش! غمش! دردش! جراحاتش!
شفایم را نمی خواهم ، پی مرهم نمی گردم

تصور می کنم امشب ، که می میرم در آغوشش
وز این آغوش تمثالی ، جدا یک دم نمی گردم



" محسن نظری "

تـنـهـايـی، مـهـربـانـم کـرده اسـت !

شـبـيـه سـربـازی کـه

از روی بـرجـک ديـده‌بـانـی،

بـرای تـک‌ تـيـرانـداز آن سـوی مـرز،

دسـت تـکـان مـی دهـد . . .

"حامد ابراهيم پور"

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

شخصي, کفشش, براي, تعمير, کفاش, نگاهي, کرده, گويد, خواهد, اجرت, تومان, درمجموع, مشتري, قبول, ساعتي, ديگر, برگردد, تحويل, بگيرد, نهايت, تمام, عميق, يابد, بزند, بيشتر, کفشتر, قرار, مالي, گذاشته, اضافه, چهارم, نزند, ميان, اخلاق, قاعده, توافق, مانده, دوراهي, ساده, کدام, خلاف, نيست, خلافي, نکرده؛, انسانيت, تعظيم, قانون, رفته؛, صداي, لبيک, آسمان, دنيا, فرصت, خوشبختی, توان, گرفت, برای, لحظه, عاریت, خواست, دزدید, خرید, تکدی, سفره, دیگران, همچو, مهمان, ناخوانده, حریصانه, پرورانه, نشست, لقمه, برداشت, گلوگیر, نباشد, گرسنگی, مضاعف, نکند, پرنده, سعادت, انداخت, خانه, خویش, آورد, قفسی, محبوس, امید, باطلی, خیال, خامی, گمان, تنها, چیزی, جهان, طاهر, راستی, خواهان, ساخته, اندیشیدنی, طاهرانه, نادر, ابراهيمی, پيرى, روستايى, براى, نماز, منزل, خارج, مسجد, بارانى, بيرون, قدمى, چاله, افتاد, بازگشت, لباس, دوباره, برگشت, مسافتى, راعوض, ازخانه, جلوى, جوانى, چراغ, ايستاده, سلام, شدند, هنگام, ورود, وارد, پرسيد, شيطان, هستم, بازگشتى, خدابه, فرشتگان, گناهان, بخشيدم, ترسيدم, بيفتى, خداوند, بگويد, تلاش, گمراهى, آنان, داشتم, همين, آمدم, گرفتم, سلامت, برسى, خواهم, پنجاه, سالگی, هفتاد, تنهاییم, عصرانه, تلفن, زنند, جواب, دهیم, وقتی, راهپیمایی, آهسته, دوتایی, نیمکت, سراسر, پارک, پنجره, بسته, سرما, بیداد, پرسه, نشان, كردن, ماهی, قرمز, خويش, اعتباري, خروسِ, سحري, خوابيده, برخاستنش, دشوار, مؤذّن, دسته, داده, آغوش, شاطري, شهرِ, بزرگ, برخيزد, شاطران, جوشِ, شيرين, برمي, خيزند, سحرگاه, بقچه, حمّامي, لِخِ, دمپايي, سرفه, برخيزي, رفتگر, مرده, كوچه, خالي, جاروي, ماكيان, مستِ, خوابند, خوابِ, اينترنتي, عصرِ, بيند, مستي, وقتِ, آنگاه, ميكده, زمزمه, زيرِ, سحرخيزي, نزديک, ماشين, دستانش, لرزيد, بخاري, روشن, كردم, ماشينت, دريا, ميده, گفتم, ماهي, خريده, بودم, هرچيزي, موقع, اونجايي, دلتنگشه, بميرم, سيامك, زاده, شباهتی, يوسف, ندارم, رسولم, زيبايم, عزيزم, افتاده, معلومه, ميرفتم, كنار, درياچه, لوزان, سوييس, مذاكره, ميدادم, میگن, مذاکراتو, بندازن, زابل, زاهدان, دقيقه, نتیجه, ميرسن, خزان, اسير, گردم, زمین, عشقش, راهش, جويم, نامش, گويم, یاری, عالم, راني, جانا, درمان, گيرم, ببين, کورم, بشنو, شيريني, تلخم, همراهي, هرگز, همدم, گلبرگ, مغرورم, خواري, شبنم, شیرین, اندوهش, دردش, جراحاتش, شفایم, مرهم, تصور, امشب, میرم, آغوشش, تمثالی, محسن, نظری, تنهايی, مهربانم, شبيه, سربازی, برجک, ديدهبانی, تيرانداز, تکان, حامد,