کپشن های مربوط به رخوت

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی رخوت

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

اندوہ ڪہ از حد بگذرد،
جایش را می‌دهد بہ یڪ بی‌اعتنایے مزمن...
دیگر مهم نیست بودن یا نبودن،
دوست داشتن یا نداشتن...
آن‌چہ اهمیت دارد
یڪ ڪشدارے رخوتناڪ حسے است
ڪہ دیگر تو را بہ واڪنش نمی‌ڪشاند
و در آن لحظہ در سڪوت
فقط ..
نگاہ میڪنے و
نگاہ میڪنے ...


#صادق_هدایت

صادق هدایت جمله خیلی قشنگی داره:
می‌گه که "اندوه که از حد بگذرد جایش را می‌دهد به یک بی‌اعتنایی مزمن. دیگر مهم نیست بودن یا نبودن، دوست داشتن یا نداشتن. آن‌چه اهمیت دارد یک کشتار رخوتناک حسی است که دیگر تو را به واکنش نمی‌کشاند و در آن لحظه در سکوت فقط نگاه می‌کنی و نگاه می‌کنی."

اندوه که از حد بگذرد، جایش را می‌دهد به یک بی‌اعتنایی مزمن
دیگر مهم نیست بودن یا نبودن، دوست داشتن یا نداشتن
آن‌چه اهمیت دارد یک کشداری رخوتناک حسی است که دیگر تو را به واکنش نمی‌کشاند و در آن لحظه در سکوت فقط نگاه میکنی و نگاه میکنی.

صادق هدایت

اندوه که از حد بگذرد، جایش را می‌دهد به یک بی‌اعتنایی مزمن، دیگر مهم نیست بودن یا نبودن، دوست داشتن یا نداشتن، آن‌چه اهمیت دارد یک کشداری رخوتناک حسی است که دیگر تو را به واکنش نمی‌کشاند و در آن لحظه در سکوت فقط نگاه میکنی و نگاه میکنی...


. .

✿ کپشن خاص ✿

اندوه که از حد بگذرد، جایش را می‌دهد به یک بی‌اعتنایی مزمن.. دیگر مهم نیست بودن یا نبودن، دوست داشتن یا نداشتن ... آن‌چه اهمیت دارد یک کشداری رخوتناک حسی است که دیگر تو را به واکنش نمی‌کشاند و در آن لحظه در سکوت فقط نگاه میکنی و نگاه میکنی ...

#صادق_هدایت

می‌دود در تنم این عشق
که راکد نشود
رگ به رگ،
من هم از این رخوت جاری
مستم
.

می‌دود در تنم این عشق
که راکد نشود
رگ به رگ،
من هم از این رخوت جاری
مست
.

اندوه که از حد بگذرد، جایش را می‌دهد به یک بی‌اعتنایی مزمن.. دیگر مهم نیست بودن یا نبودن، دوست داشتن یا نداشتن ... آن‌چه اهمیت دارد یک کشداری رخوتناک حسی است که دیگر تو را به واکنش نمی‌کشاند و در آن لحظه در سکوت فقط نگاه می‌کنی و نگاه می‌کنی ...

#صادق_هدایت

دلم گرفته است ...نه اینکه کسی کاری کرده باشد نه ...
من آنقدر آدم گریز شده ام که کسی کارش به اطراف من هم نمی رسد
دلم گرفته است که آنچه هستم را دوست دارم و آنچه هستند را میپذیرم
و آنچه هستم را نمی فهمند و دنیا هم به رویش نمی آورد این تناقض را
پرم از رفت و آمد انسان هایی که گمشده ای دارند و آدم به آدم نشانی اش را میگیرند
چقدر فرق دارم ..با دستهایی که عاشقانه میگیرند ...
با سیگار هایی که مشترک میکشند
با حرف هایی که از سر وجود ِ دیگری / در هم میپرند
تنهایی ام را بغل کرده ام ..
سخت است بفهمی آدم ها گناه نکرده اند که با تو احساس رفاقت میکنند
مشکل از درون توست که گاهی حوصله ی خود بودن نداری..
در خودت شعر میخوانی که جرات بلند سکوت کردن را نداری
در خودت کنار می آیی که جرات بر هم زدن نظم عمومی ِ این رخوت را نداری
در خودت میجنگی که باور کنی دنیا میگذرد
اما در درونت روی حرفت / مثل سنگ ایستاده ای
سخت است باور کنی این نیز میگذرد
و از دورن تشویش بگیری این همه گذشت و باز درگیر ِ گذشتنی
سخت است باور کنی آدم ها به سادگی با هم دوست میشوند ...
و به سادگی از هم می گذرند.../

دلم گرفته است ...نه اینکه کسی کاری کرده باشد نه ...
من آنقدر آدم گریز شده ام که کسی کارش به اطراف من هم نمی رسد
دلم گرفته است که آنچه هستم را دوست دارم و آنچه هستند را میپذیرم
و آنچه هستم را نمی فهمند و دنیا هم به رویش نمی آورد این تناقض را
پرم از رفت و آمد انسان هایی که گمشده ای دارند و آدم به آدم نشانی اش را میگیرند
چقدر فرق دارم ..با دستهایی که عاشقانه میگیرند ...
با سیگار هایی که مشترک میکشند
با حرف هایی که از سر وجود ِ دیگری / در هم میپرند
تنهایی ام را بغل کرده ام ..
سخت است بفهمی آدم ها گناه نکرده اند که با تو احساس رفاقت میکنند
مشکل از درون توست که گاهی حوصله ی خود بودن نداری..
در خودت شعر میخوانی که جرات بلند سکوت کردن را نداری
در خودت کنار می آیی که جرات بر هم زدن نظم عمومی ِ این رخوت را نداری
در خودت میجنگی که باور کنی دنیا میگذرد
اما در درونت روی حرفت / مثل سنگ ایستاده ای
سخت است باور کنی این نیز میگذرد
و از دورن تشویش بگیری این همه گذشت و باز درگیر ِ گذشتنی
سخت است باور کنی آدم ها به سادگی با هم دوست میشوند ...
و به سادگی از هم می گذرند.../