کپشن های مربوط به رسيد

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی رسيد

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

رﻭﺯی ﻳﻚ ﻣﺮﺩ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ پسر ﻛﻮﭼﻜﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻩ ﺑﺮﺩ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﺪ ﻣﺮﺩمی ﻛﻪ ﺩﺭ آنجا ﺯﻧﺪگی میﻛﻨﻨﺪ ﭼﻘﺪﺭ ﻓﻘﻴﺮ ﻫﺴﺘﻨﺪ آﻥ ﺩﻭ ﻳﻚ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺤﻘﺮ ﻳﻚ ﺭﻭﺳﺘﺎیی ﻣﻬﻤﺎﻥ ﺑﻮﺩﻧﺪ ، ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻭ ﺩﺭ پایان ﺳﻔﺮ ﻣﺮﺩ ﺍﺯ پسرش پرسید : ﻧﻈﺮﺕ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻣﺴﺎﻓﺮتمان ﭼﻪ ﺑﻮﺩ ؟ پسر پاسخ ﺩﺍﺩ : ﻋﺎلی ﺑﻮﺩ پدر ! پدر پرسید : آﻳﺎ ﺑﻪ ﺯﻧﺪگی آﻧﻬﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﻛﺮﺩی؟ پسر پاسخ ﺩﺍﺩ : ﺑﻠﻪ پدر ! پدر پرﺳﻴﺪ : ﭼﻪ ﭼﻴﺰی ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺳﻔﺮ ﻳﺎﺩ ﮔﺮفتی؟ پسر کمی ﻓﻜﺮ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺑﻪ آﺭﺍمی ﮔﻔﺖ : ﻓﻬﻤﻴﺪم ﻣﺎ ﺩﺭ ﺣﻴﺎﻃﻤﺎﻥ ﻳﻚ ﻓﻮﺍﺭﻩ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﻭ آﻧﻬﺎ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ‌ﺍی ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻛﻪ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ ، ﻣﺎ ﺩﺭ ﺣﻴﺎﻃﻤﺎﻥ ﻓﺎﻧﻮﺱ‌های ﺗﺰئینی ﺩﺍﺭﻳﻢ ﻭ آﻧﻬﺎ ﺳﺘﺎﺭﮔﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻧﺪ ، ﺣﻴﺎﻁ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺩﻳﻮﺍﺭﻫﺎﻳﺶ ﻣﺤﺪﻭﺩ می‌ﺷﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﺑﺎﻍ آﻧﻬﺎ بی‌ﺍﻧﺘﻬﺎﺳﺖ ! ﺑﺎ ﺷﻨﻴﺪﻥ ﺣﺮﻓﻬﺎی پسر ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺮﺩ ﺑﻨﺪ آﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻌﺪ پسر ﺑﭽﻪ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﻛﺮﺩ : ﻣﺘﺸﻜﺮم پدر ﺗﻮ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍدی ﻛﻪ ﻣﺎ ﭼﻘﺪﺭ ﻓﻘﻴﺮ ﻫﺴﺘﻴﻢ !

نتیجه گیری : یکی ﺯﻳﺒﺎیی ﻣﻨﻈﺮﻩ ﺭﺍ می‌بیند ﻭ ﺩﻳﮕﺮی کثیفی پنجره ﺭﺍ ﺍﻳﻦ ﺷﻤﺎ ﻫﺴﺘﻴﺪ ﻛﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ می‌ﻛﻨﻴﺪ ﭼﻪ ﭼﻴﺰی ﺭﺍ ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﭼﻪ ﭼﻴﺰی ﺑﻴﻨﺪﻳﺸﻴﺪ...

ﭼﺮﭼﻴﻞ ‏ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ :

ﺭﻭﺯﻱ ﺳﻮﺍﺭ ﺗﺎﮐﺴی ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻓﺘﺮ BBC
ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﻣﻲﺭﻓﺘﻢ . ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺟﺎ ﺭﺳﻴﺪﻡ
ﺑﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺘﻢ ﺁﻗﺎ ﻟﻄﻔﺎً ﻧﻴﻢ
ﺳﺎﻋﺖ ﺻﺒﺮ ﮐﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﻣﻦ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ .
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ : ﻧﻪ ﺁﻗﺎ ! ﻣﻦ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺳﺮﻳﻌﺎً ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ
ﺑﺮﻭﻡ ﺗﺎ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﻲ
ﭼﺮﭼﻴﻞ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﺍﺩﻳﻮ ﮔﻮﺵ ﺩﻫﻢ .
ﺍﺯ ﻋﻼﻗﻪﻱ ﺍﻳﻦ ﻓﺮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻭ ﺫﻭﻕ ﺯﺩﻩ
ﺷﺪﻡ ﻭ ﻳﮏ ﺍﺳﮑﻨﺎﺱ ﺩﻩ
ﭘﻮﻧﺪﻱ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩﻡ . ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺑﺎ ﺩﻳﺪﻥ ﺍﺳﮑﻨﺎﺱ ﮔﻔﺖ : ﮔﻮﺭ
ﺑﺎﺑﺎﻱ ﭼﺮﭼﻴﻞ ! ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﺪ،
ﺗﺎ ﻓﺮﺩﺍ ﻫﻢ ﺍﻳﻦﺟﺎ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﻲﻣﺎﻧﻢ!!!

پول حتی علایق و احساسات انسانها را عوض می کند !

پرﻓﺴﻮﺭ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﻣﻴﮕﻔﺖ: ﺩﺭ ﺩﻭﺭﻩ ﺗﺤﺼﻴﻼﺗﻢ ﺩﺭ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎ ، ﺩﺭ ﻳﻚ ﻛﺎﺭ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺑﺎ دونفر ﺁﻣﺮﻳﻜﺎﻳﻲ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ ﻭ ﻓﻴﻠﻴﭗ، ﻛﻪ فیلیپ را نمی شناختم ﻫﻤﮕﺮﻭﻩ ﺷﺪﻡ. ﺍﺯ ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ: ﻓﻴﻠﻴﭗ ﺭﻭ میشناسی؟ ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ ﮔﻔﺖ: ﺁﺭﻩ، ﻫﻤﻮﻥ ﭘﺴﺮﻱ ﻛﻪ ﻣﻮﻫﺎﻱ ﺑﻠﻮﻧﺪ ﻗﺸﻨﮕﻲ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﺭﺩﻳﻒ ﺟﻠﻮ ﻣﻴﺸﻴﻨﻪ؛ گفتم: ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﻛﻴﻮ ﻣﻴﮕﻲ.
ﮔﻔﺖ: ﻫﻤﻮﻥ ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺵ ﺗﻴﭗ ﻛﻪ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﭘﻴﺮﺍﻫﻦ ﻭ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﺭﻭﺷﻦ ﺷﻴﻜﻲ ﺗﻨﺶ ﻣﻴﻜﻨﻪ.
ﮔﻔﺘﻢ: بازم نفهمیدم ﻣﻨﻈﻮﺭﺕ ﻛﻴﻪ؟ ﮔﻔﺖ: ﻫﻤﻮﻥ ﭘﺴﺮﻱ ﻛﻪ ﻛﻴﻒ ﻭ ﻛﻔﺸﺶ رو ﻫﻤﻴﺸﻪ با هم ﺳﺖ میکنه.
ﺑﺎﺯﻡ ﻧﻔﻬﻤﻴﺪﻡ ﻣﻨﻈﻮﺭﺵ ﻛﻲ ﺑﻮﺩ ! ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ ﺗﻮﻥ ﺻﺪﺍﺷﻮ ﻳﻜﻢ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻓﻴﻠﻴﭗ ﺩﻳﮕﻪ، ﻫﻤﻮﻥ ﭘﺴﺮ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﻲ ﻛﻪ ﺭﻭﻱ ﻭﻳﻠﭽﻴﺮ ﻣﻴﺸﻴﻨﻪ... ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﻗﻴﻘﺎ ﻓﻬﻤﻴﺪﻡ ﻛﻴﻮ ﻣﻴﮕﻪ ﻭﻟﻲ ﺑﻪ ﻃﺮﺯ ﻏﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺑﺎﻭﺭﻱ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﻓﻜﺮ...
ﺁﺩﻡ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺎﻳﺪ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﺑﻪ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﻣﺜﺒﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﻛﻪ ﺑﺘﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﻭﻳﮋﮔﻲ ﻫﺎﻱ ﻣﻨﻔﻲ ﻭ ﻧﻘﺺ ﻫﺎ ی بقیه ﭼﺸﻢ ﭘﻮﺷﻲ ﻛﻨﻪ...
ﭼﻘﺪﺭ ﺧﻮﺑﻪ ﻣﺜﺒﺖ ﺩﻳﺪﻥ.
با خودم گفتم، ﺍﮔﺮ یکی دیگه ﺍﺯ ﻣﻦ ﺩﺭﻣﻮﺭﺩ ﻓﻴﻠﻴﭗ ﻣﻴﭙﺮﺳﻴﺪ ﭼﻲ ﻣﻴﮕﻔﺘﻢ؟؟؟ ﺣﺘﻤﺎ ﺳﺮﻳﻊ ﻣﻴﮕﻔﺘﻢ: ﻫﻤﻮﻥ ﻣﻌﻠﻮﻟﻪ ﺩﻳﮕﻪ.
ﻭﻗﺘﻲ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺩﻳﺪگاه ﺧﻮﺩﻡ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻛﺮﺩﻡ ، ﺧﻴﻠﻲ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻛﺸﻴﺪﻡ...
همه ی ویژگیهایی که به یه نفر نسبت میدیم فقط بستگی به دیدگاه ما داره...
با تغییر دیدگاهمون زندگی هم زیباتر خواهد شد...

بایزيد بسطامي را پرسيدند :

اگر در روز رستاخيز خداوند بگويد چه آورده اي؛
چه خواهي گفت؟
بايزيد فرمود :
وقتي فقيري بر کريمي وارد ميشود،
به او نميگويند چه آورده اي
بلکه ميگويند چه ميخواهي ..

نه اميد معنايى دارد و
نه نااميدى...

عين القضات كامل گفت كه وقتى "حق بر سَريرَت
(لوح وجود)
آشكار شود، ديگر نه جاى بيم است و نه جاى اميد"؛
انسان متعهد، نه افسرده است و نه اميدوار، او تنها به تعهدش "عمل" ميكند.
او فاعل است و نه منفعل...
و فهم تعهد،
از وظايف انسان است در به معرفت رسيدن...


بهم گفتن آدم خطرناكى هستم،
پرسيدم چرا ؟
جواب دادن:
چون به هيچ كس نياز ندارى !
لبخند زدم ...

هنگام راه رفتن با آرامي و وقار راه مي رفت
هرکه را مي ديد مبادرت به سلام مي کرد و کسي در سلام بر او سبقت نگرفت.

با مردم چنان معاشرت مي کرد که هرکس گمان مي کرد عزيزترين فرد نزد آن حضرت است.

سکوتي طولاني داشت
و تا نياز نمي شد لب به سخن نمي گشود.

هرگاه با کسي، هم صحبت مي شد به سخنان او خوب گوش فرا مي داد.
چون با کسي سخن مي گفت کاملا برمي گشت و رو به او مي نشست.

اگر در محضر او چيزي رخ مي داد که ناپسند وي بود ناديده مي گرفت.
اگر از کسي خطايي صادر مي گشت آن را نقل نمي کرد.

کسي را بر لغزش و خطاي در سخن مواخذه نمي کرد.
پاسخ به سوالي را چند مرتبه تکرار مي کرد
تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود.


هديه را قبول مي کرد اگرچه به اندازه يک جرعه شير بود.
کار نيک را تحسين و تشويق مي فرمود و کار بد را تقبيح مي نمود و از آن نهي مي کرد.

هرکه عذر مي آورد عذر او را قبول مي کرد.
هرگز کسي را حقير نمي شمرد.
هرگز کسي را دشنام نداد و يا به لقب هاي بد نخواند.

هرگز عيب مردم را جستجو نمي کرد.
اصحاب را به بهترين نام هايشان صدا مي زد.

اگر در حال نماز بود و کسي پيش او مي آمد نمازش را کوتاه مي کرد.


نام بد را تغيير مي داد و به جاي آن نام نيک مي گذاشت....
عزيزترين افراد نزد او کسي بود که خيرش بيشتر به ديگران مي رسيد.
پيران را بسيار اکرام مي کرد و
با کودکان بسيار مهربان بود....


" الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. "

دهانم را دوختم
بر فريادي كه نمانده بود
و چشم دوختم
به نقطه‌اي كه دور مي‌شد
و به فريادم نمي‌رسيد…

‏يجوري ميگيد تو سمپاد به من ياد دادن شجاع باشم ريسك كنم به چيزاي مهم فك كنم












انگار تو مدرسه ي ما ميگفتن مثه سگ بترسيد ريسكم نكنيد كه بفنا ميريد

هيچ وقت از خودمون پرسيديم قيمت يه روز زندگی چنده؟!
ما که قيمت همه چيز رو با پول میسنجيم
تا حالا شده از خدا بپرسيم:

قيمت يه دست سالم چنده؟!
يه چشم بی عيب چقدر می ارزه؟!
چقدر بايد بابت اشرف مخلوقات بودنمون پرداخت کنيم؟!
قيمت يه سلامتی فابريک چقدره؟!
و خيلی سؤال ها مثل اين...

ما همه چيز را مجانی داريم و شاکر نيستيم...

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

آنجا, پایان, پسرش, پرسید, تمان, پاسخ, ئینی, نتیجه, گیری, میبیند, کثیفی, پنجره, علایق, احساسات, انسانها, دونفر, فیلیپ, شناختم, میشناسی, گفتم, بازم, نفهمیدم, میکنه, بقیه, خودم, دیگه, ویژگیهایی, نسبت, میدیم, بستگی, دیدگاه, داره, تغییر, دیدگاهمون, زندگی, زیباتر, خواهد, بایزيد, بسطامي, پرسيدند, رستاخيز, خداوند, بگويد, آورده, خواهي, بايزيد, فرمود, وقتي, فقيري, کريمي, وارد, ميشود, نميگويند, بلکه, ميخواهي, اميد, معنايى, دارد, نااميدى, القضات, كامل, وقتى, سَريرَت, وجود, آشكار, ديگر, اميد؛, متعهد, افسرده, اميدوار, تنها, تعهدش, ميكند, فاعل, منفعل, وظايف, معرفت, گفتن, خطرناكى, هستم, پرسيدم, جواب, دادن, نياز, ندارى, لبخند, هنگام, رفتن, آرامي, وقار, هرکه, مبادرت, سلام, سبقت, نگرفت, مردم, چنان, معاشرت, هرکس, گمان, عزيزترين, حضرت, سکوتي, طولاني, داشت, گشود, هرگاه, صحبت, سخنان, کاملا, برمي, نشست, محضر, چيزي, ناپسند, ناديده, خطايي, صادر, لغزش, مواخذه, سوالي, مرتبه, تکرار, جوابش, شنونده, مشتبه, نشود, هديه, قبول, اگرچه, اندازه, جرعه, تحسين, تشويق, تقبيح, نمود, هرگز, حقير, شمرد, دشنام, نداد, نخواند, جستجو, اصحاب, بهترين, هايشان, نماز, نمازش, کوتاه, تغيير, گذاشت, افراد, خيرش, بيشتر, ديگران, پيران, بسيار, اکرام, کودکان, مهربان, الّلهُمَّ, صَلِّ, عَلَی, مُحَمَّدٍ, وَآلِ, دهانم, دوختم, فريادي, نمانده, نقطهاي, ميشد, فريادم, نميرسيد, يجوري, ميگيد, سمپاد, شجاع, باشم, ريسك, چيزاي, انگار, مدرسه, ميگفتن, بترسيد, ريسكم, نكنيد, بفنا, ميريد, خودمون, پرسيديم, قيمت, چنده, میسنجيم, حالا, بپرسيم, سالم, چقدر, ارزه, بايد, بابت, اشرف, مخلوقات, بودنمون, پرداخت, کنيم, سلامتی, فابريک, چقدره, خيلی, سؤال, مجانی, داريم, شاکر, نيستيم,