می‌دونی کی خیالم راحت شد؟ اونجایی که آخرین کورسویِ امیدمم از طرفش خاموش شد. فهمیدم این راه و آدم من نیست. از بعد از اون انگار از قفس آزاد شدم. غصه خوردم‌ها، دروغ چرا. ولی جنس غصه خوردنم دیگه فرق داشت. حالم بهتر شد. و در نهایت رفتم.

رفتم حمام دوش بگیرم دیدم غم آنجا هم هست.

من پذیرفتمش اما کاش زندگی‌ام جوری پیش نمی‌رفت که چیزهای مورد علاقه‌ام، درس عبرت و تجربه‌ بشن برام.

هنوز برا ولنتاین باکس شکلات و گل میخری..‍.
بیا اینجا ساعت اصل کاسیو بخر هم موندگار هم شیک و خفن با یک کارت تبریک و روش بنویس این ساعت گرفتم تا یادت باشه لحظه به لحظه زندگیم به یادتم و کنارتم. : shop@

نمیدونم چطور بگم ولی من پذیرفتم دیگه قرار نیست عاشق بشم. ممکنه یه روز دوباره وارد رابطه بشم و طرف رو دوست داشته باشم ولی عشق؟ نه.

‏یادمه یه شب مُردم؛
صبحش بلند شدم دوش گرفتم، لباسامو پوشیدم، رفتم توی شهر و به کارام رسیدم…

کاش بجای اینکه صمیمت‌ها از دست برن، من از دنیا می‌رفتم.

i have so many reasons as to why i choose to stay to myself...

یه عالمه دلیل دارم که چرا تصمیم گرفتم که از خودم طرفداری کنم...

‏اون زخم رو پذیرفتم، اما با هر اتفاقی برمیگردم واسش سوگواری میکنم که اگه اون زخم نبود اینجور نمیشد.

«‏یاد گرفتم در پایان یک علاقه، ما کسی را از دست نمی‌دهیم. خودمان از دست می‌رویم، آن خود دل‌بسته‌ی خوشحالِ سرسختِ امیدوار.»