نکنه اونقدر صبر کنیم که دیر بشه؟ اونقدر منتظر بمونیم و ببینیم هیچی درست نمیشه که تکتک گلهای امید تو دلمون بمیره؟ به قول مرجان وفایی، نکند روزی برسد
عزای ما تمام شود
اما آنقدر دیر
که رقصیدن را فراموش کرده باشیم.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی رقصیدن
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
روزا رقصیدن رفتن از یاد ؛ تورو پس گرفت دستم از باد...
از درد ترک...
خورده و از زخم کبودیم....
کوهیم و تماشاگر رقصیدن رودیم...
هر وقت دیدی موقع حرف زدن با یکی پروانه های تو دلت شروع به رقصیدن کرد بلاکش کن به اذیت شدن های بعدش نمی ارزه.
هر وقت دیدی
موقع حرف زدن با یکی؛
پروانه های تو دلت
شروع به رقصیدن کرد...
بلاکش کن که
به اذیت شدن های بعدش نمی ارزه ؛
...
•
بزار آدما هر سازی که دلشون میخواد بزنن تو جای رقصیدن هندزفری بزار
「♡」
✿ کپشن خاص ✿
برایم کمی حرف بزن.
هر چه میخواهی بگو...
ذره ذرهی من تو را گوش میدهد!
شعر بخوان،
تا زندگی، رقصیدن را از یاد نبرد...
کاش بدانی صدایت چه بر سر کلمات میآورد.
خودت نمیدانی
وقتی دیوانهوار نگاهم میکنی
و برایم از طرح گلهای پیراهنت میگویی،
چقدر زیبا میشوی...
دلم میخواهد تمام عمرم
با حرف زدن کنار تو بگذرد...
بگذار سادهتر بگویم.
اجرایت حرف ندارد.
حِست را دوست دارم.
صدایت را بیشتر...
#مهران_رمضانیان
#با_دلبر
•...•
زندگی برای تو
خنده برای تو
نفس کشیدن،
رقصیدن برای تو
گل های میخک و سوسن
آن سیب سبز عشق برای تو
باران ..آن روزهای آفتابی
پنجره.. آسمان آبی ،هوای تازه
برای تو
رسیدن به آرزو
آن شادی های رسیده از راه
آن اشک شوق ها برای تو
و تنها یک تو
تنها یک تو
. .
هر جمعه بابام به کلوپ محلمون می رفت و نوار بوکس محمد علی کِلِی و جورج فورمن رو کرایه می کرد ، مسابقه قهرمانی جهان بود ، ما با هم اون بازی رو هزار بار دیدیم ، حرف نداشت ...
اولش فورمن تا جایی که می خورد محمدعلی رو زد ، هوک چپ هوک راست ، شکم زیر چونه ، اما محمدعلی چسبیده بود به رینگ
و می گفت " نا امیدم کردی پسر!"
فورمن چپ می زد ، محمدعلی می خندید
فورمن راست می زد ، محمدعلی می رقصید!
رقص پاش بی نظیر بود ، این کارش باعث می شد فورمن عصبی تر شه ، تا اینکه آخرِ سر ، محمدعلی با یه هوک راست جانانه فورمن رو ناک اوت کرد ...
همیشه وقتی بازی تموم می شد بابام بهم می گفت : ضربه وحشتناکی بود ولی محمدعلی با این ضربه برنده نشد ،
چیزی که اون رو برنده کرد رقصیدن و خنده هاش بود ؛ بعد نوار رو در میاورد و با خودش می گفت :
بذار هرچقدر که می خوان ضربه هاشون رو بزنن ، اما بخند نذار فکر کنن که برنده میشن ، ... .
زنها را از رقصیدن منع کردند،
از آواز خواندن،
از عاشقی کردن،
بوسیدن،
خندیدن.
زنها در پیله های خود فرو رفتند
و از تنهایی بسیار شاعر شدند
و در شعرهایشان وحشیانه رقصیدند،
آواز خواندند،
عشق ورزیدند،
بوسیدند،
اما خنده نه؛
فقط گریستند ..!