.آیا دوست دارید از اسرار و رموز قران آگاه شوید؟.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی رموز
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
Women are like books. Beautiful and rare, sometimes classic, sometimes mysterious. There is always a secret hidden waiting to be discovered by the one who is able to read their soul.
زن ها مثل کتاب هستند.
زیبا و کمیاب، گاهی کلاسیک، گاهی مرموز. همیشه رازی نهفته دارند در انتظار کشف شدن توسط کسی که قادر به خواندن روح آنهاست.
. .
دوستت دارم.
این مرموزترین کلام موجود است؛ تنها کلامی که شایسته است قرنها به تفسیر آن پرداخته شود
مثلا یکی بیاد ک دلیل شیرموز خوردناش بشم
کاش یه دانشمندی بیاد روی من تحقیق کنه بفهمه چرا من از "شیر" و "موز" متنفرم ولی عاشقِ شیرموزم
مگه داریم ناز تر از اون .
چشمایِ خُمارو مرموزت.....
. .
از اینکه زنی
با تو دیوانه وار
بحث می کند خوشحال باش
دنیای زنها کاملا متفاوت و مرموز است.
زن اگر سکوت کرد بدان
سکوتش نشانه پایان توست...
#هوشنگ_ابتهاج
از اینکه زنی با تو دیوانه وار بحث میکند
خوشحال باش، دنیای زن ها کاملا متفاوت و
مرموز است. زن اگر سکوت کرد بدان سکوتش نشانه پایان توست.
#هوشنگ_ابتهاج
✨
از اینکه زنی با تو دیوانه وار بحث میکند خوشحال باش دنیای زن ها کاملا متفاوت و مرموز است زن اگر سکوت کرد بدان سکوتش نشانه پایانِ توست
آدمهای خوب همیشه اول داستان لبخند به لب دارند
در عمیق ترین فکرهایشان ، آنجا که دست هیچکس نمیرسد تا از دریای افکارشان بیرونشان بکشد ،باز حواسشان به دوستشان هست که دلش نگیرد
همان هایی که برای بچهای که با دقت از پشت پنجره ماشین بهشان زل زده شکلک در میاورند
آدمهایی که اشکشان دربیاید اشک در نمیاورند
خوبها وقتی ازشان تعریف میشود متواضعانه تبسم میکنند
در همه حال حالتان را جویایند و به یادتان هستند ،حتی اگر وقتی که خطاب کنیدشان : "چطوری بی مرام " باز لبخند مهربانانه شان را میزنند و میگویند "کوتاهی از ماست ، حالا اصل حالت چطوره با مرام ؟"
آدمهایی که فدایی شدند برای کس ها و ناکسها
دوست و دشمن فرقی نمیکند
مهربانی در بند بند وجودشان میجوشد
همان ها که لقمه ای اگر هست کوچکترینش سهم خودشان میشود و به هنگام گذر از جایی که پرنده ای در حال غذا خوردن است مسیرشان را کج میکنند که یه وقت نپرد ..
همان ها که پیرمرد دست فروشی را میبینند ،بغض میکنند
انها که دوست دارند زودتر از پدر و مادر و عزیزان خود بمیرند نکند که داغِ آنها را ببینند
همان ها که حسادت را بلد نیستند و وقتی خبرِ خوش برای دوستانشان میشوند اشک شوق در چشمهایشان حلقه میزند
آدمهای خوب متهم میشوند به بدی ، به شورش را در آوردن
ندانستم که چون خوبند، بدند
یا چون از خوبی شورش را درآورند ، بد شدند
اما هرچه که هست
نابند ، کماند
همان ها که آخر داستان ، وقتی ترک میشوند با وجود شکستهشدهشان
با اینکه مقصر نیستند
عذر خواهی میکنند و میگویند ببخش اگر حتی مهربانیم اذیتت میکرد ، دست خودم نبود، لبخند معرکه ات همیشگی ..
آدم های خوب
اول داستان محکومند به مرموزی بابت خنده ها و تبسمهاشان
و آخرش خوبی هایشان رنگ دیوانگی به خود میگیرد و با حرف های این و آنی که میگویند : "خلی به قرآن " "انقدر خوب نباش" میمیرند...
قدیمی ها ندانستند
خدا آدمهای خوب را زود نمیبرد
ما آدمهای خوب را زود میکشیم...