بلاتکلیف مانده ام
میان آدم ها

آدمنــد یا
بازیگـر

ومن لابه لاے این همه
دوست و آشنـا

دچار غربتم
به چه عاشقے کنم

که عشق
اندوه رنجواره من است

من تلخ تر ازعشق به آدمے
چیزے نچشیده ام