ولی درستش این بود که شوهر بهاره رهنما بهش میگفت شرطم اینه کل سال روزه بگیری.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی رهنما
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
وقتی بهاره رهنما برای بار دوم شوعر کرده، ینی مام میتونیم دیگه
برای رابطه دو نفره تنهایی نجنگین اگر میجنگین و تنهایی میجنگین بدونین اون رابطه دو نفره نیست!
: بهاره رهنما
اینایی که هی میخوان ادمو نا امید کنن رو باید دسته جمعی انداخت تو دریا!
: بهاره رهنما
تعهد وقتی واقعیه که قلبت خوشحال باشه
: بهاره رهنما
✿ کپشن خاص ✿
شادمهر بعد تقدیر، باور، طرفدار، انتخاب، همیشگی
ابی بعد خالی، کی اشکاتو پاک میکنه، این آخرین باره
هایده بعد ساقی، سوغاتی
مهستی بعد میخونه، وقتی رفتم
سیاوش بعد پرسه، آرزوها
معین بعد سفر، آغوش
محسن یگانه بعد بهت قول میدم، رگ خواب، آخه دل من
یاس بعد نیستی
شاهین نجفی بعد هرشب، آغوش
شهاب مظفری بعد آی، بگذریم
علی یاسینی بعد تلخ، به چی زل میزنی
بابک رهنما بعد زندگی با تو بهتره؛
هیچ دینی به هیچ کسی ندارن
هیچ دینی...
#فاطمه_جوادی
فریدون آسرایی و مانی رهنما - روزای روشن
سراپا محو شو
تا جمله آگاهی شوی بیدل ..
به قدر گم شدن ها ، هر که اینجا رهنما دارد ...
نیمه شب پریشب گشتم دچار کابوس
دیدم به خواب حافط توی صف اتوبوس
گفتم : سلام حافظ ، گفتا : علیک جانم
گفتم : کجا روی ؟ گفت : والله خود ندانم
گفتم : بگیر فالی گفتا : نمانده حالی
گفتم : چگونه ای ؟ گفت : در بند بی خیالی
گفتم : که تازه تازه شعر و غزل چه داری ؟
گفتا : که می سرایم شعر سپید باری
گفتم : رقیب ، گفتا : کله پا شد
گفتم : کجاست لیلی ؟ مشغول دلربایی؟
گفتا : شده ستاره در فیلم سینمایی
گفتم : بگو ، زخالش ، آن خال آتش افروز ؟
گفتا : عمل نموده ، دیروز یا پریروز
گفتم : بگو ، ز مویش گفتا که مش نموده
گفتم : بگو ، ز یارش گفتا ولش نموده
گفتم : چرا ؟ چگونه ؟ عاقل شده است مجنون ؟
گفتا : شدید گشته معتاد گرد و افیون
گفتم : کجاست جمشید ؟ جام جهان نمایش ؟
گفتا : خریده قسطی تلویزیون به جایش
گفتم : بگو ، ز ساقی حالا شده چه کاره ؟
گفتا : شدست منشی در دفتر اداره
گفتم : بگو ، ز زاهد آن رهنمای منزل
گفتا : که دست خود را بردار از سر دل
گفتم : ز ساربان گو با کاروان غم ها
گفتا : آژانس دارد با تور دور دنیا
گفتم : بگو ، ز محمل یا از کجاوه یادی
گفتا : پژو ، دوو ، بنز یا گلف نوک مدادی
گفتم : که قاصدک کو آن باد صبح شرقی
گفتا : که جای خود را داده به فاکس برقی
گفتم : سلام ما را باد صبا کجا برد ؟
گفتا : به پست داده ، آورد یا نیاورد ؟
گفتم : بگو ، ز مشک آهوی دشت زنگی
گفتا : که ادکلن شد در شیشه های رنگی
گفتم : سراغ داری میخانه ای حسابی ؟
گفتا : آنچه بود ار دم گشته چلوکبابی
گفتم : بلند بوده موی تو آن زمان ها
گفتا : به حبس بودم از ته زدند آن ها
گفتم : شما و زندان ؟ حافظ ما رو گرفتی ؟
! گفتا : ندیده بودم هالو به این خرفتی
حتما نباید انار بود.
دل هر کس را بفشارند,
از خون سر می رَوَد...!
#مهسا رهنما