ميگويند:
سفير انگليس در دهلي ازمسيري در حال گذر بود، ميبيند يك
جوان هندي، لگدي به گاوي ميزند؛
گاوي كه درهندوستان مقدس است!
سفير انگليس ازخودرو خود پياده شده و به سوي گاو ميدود و گاو
را ميبوسد! در اين لحظه گاو ادرار ميكند و سفير انگليس با
ادرار گاو دست و صورتش راميشويد!
بقيه مردم حاضر كه ميبينند يك غريبه اينقدر گاو را محترم
ميشمارد، در جلوى گاو ،سجده ميكنند و آن جوان را مجازات
ميكنند.
همراه سفير انگليس با تعجب ميپرسد:
چرا اين كار را كرديد؟!
سفير ميگويد:
لگد اين جوان آگاه، ميرفت كه فرهنگ هندوستان را پنجاه سال
جلو بياندازد، ولي من نگذاشتم!
جهل و خرافات عامل اصلی عقب ماندگی ملتهاست
دشمنان یک ملت رواج دهنده جهل و خرافات
در فرهنگ آن ملت هستند.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی رواج
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
دانشکده فنی و مهندسی:
پیش بینی سال 1439 شمسی یعنی 35 سال بعد.
عید نوروز سال 1439 هست، من اکنون ۵۵ ساله هستم آنقدر پیر شدم که دیگه توان حرف زدن و ایستادن ندارم ۸۰ ساله به نظر مي رسم! بيماري وخيم كليه دارم، چون آب اندكي مي نوشم و می دانم كه زمان زيادی از عمرم باقي نمانده. امروزه من يكي از پيرترين افراد جامعه هستم. به ياد دارم وقتي كودكي بودم همه چيز خيلي متفاوت بود. بچه های ۳۰ ساله من الآن، ۵۵ ساله بنظر می رسند. من از آب تنی در رودخانه ها و دوش گرفتن و ماندن چند ساعتی زیر دوش حمام لذت مي بردم! اما امروزه با یک لیتر آب باید دوش بگیرم و بدون استفاده از آب سرم ر ا تميز نگه دارم. در آن زمان ما، ماشين هایمان را با آب لوله كشي مي شستیم! امروزه بچه ها باور نمی كنند كه ما آب را اين چنين اسراف مي کردیم. من هشدارهايی را كه در آن می گفتند آب را هدر ندهيد، به خاطر مي آورم. اما هيچ كس توجه نمی كرد و فكر مي كردیم كه آب هرگز تمام نمی شود. امروزه تمام رودخانه ها، سد ها، درياچه ها و ساير منابع آب تمام يا خشكيده اند يا آلوده شده اند. صحراهای بزرگ جايگزين مناظر طبيعي اطراف ما شده اند. ۱۸ استان از ۳۱ استانی که در سالهای 1394 داشتیم الان دیگر لم یزرع و غیرقابل سکونت بوده و در تمام مناطق که وضعیت بیابانی و کویری دارند. عفونت هاي گوارشی، بيماری های پوستی و ناراحتی های سيستم كليوی عامل اصلی مرگ و مير شده است. صنعت به خاطر عدم تامین آب مورد نیاز نیمه تعطیل شده و بيكاری چشمگير است؛ كارخانجات تصفيه آب كه آب قابل شرب از فاضلاب و آب های آلوده توليد می كنند، مراكزاصلی اشتغال شده اند. هرج و مرج و حمله برای تهیه ی آب در خيابان ها رواج يافته و امری عادی شده بیشتر تنش های بین المللی بر سر منابع آب هست. سرانه آب ما زیر ۳۰۰ متر مکعب در سال رسیده که در سال 1394 درحدود ۱۷۰۰ متر مکعب بود. هشتاد درصد غذای انسان ها در روز از مواد مصنوعی تهيه می شود و میوه ها گلخانه ای هستند. در گذشته مقدار آب توصيه شده براي شرب هر فرد، 8 ليوان آب بود اما امروزه من فقط یک ليوان آب می نوشم. لباس ها اکثرا جهت صرفه جوی در مصرف آب يكبار مصرف هستند كه آن هم باعث افزايش مقدار زباله ها شده است. ما مجبوريم از سپتيك تانك ها برای فاضلاب استفاده كنيم چون سيستم های تصفيه فاضلاب شهری به دليل كمبود آب كار نمی كنند. مقاومت بدنی انسان ها نيز تحليل رفته است و چين و چروك ناشی از كم آبي در پوست انسان ها زياد شده است، بسياری از بچه ها با عقب ماندگی و جهش های ژنتیکی ناشی از آلودگی آب و مواد غذایی متولد می شوند. WHO این موضوع را به ایران در سال ۲۰۰۷ بعد از مطاله دشت خوزستان و در سال ۲۰۱۰ بعد از خشکی هامون هشدار داده و در سال ۲۰۱۵ نیز در مسئله خشکی دریاچه ارومیه اخطار مجدد داده شده که مردم و دولت مردان اعتنایی به هشدارهای جهانی ندارند، به طوریکه یک مسئله ساده سیاسی انتخاباتی! را میلیون ها بار مهمتر از این دانستند. شبکه های ارتباطی مشغول سیاسی کاری و سیاست بازی بودند که نتیجه ی آن امروزه موجب تنش آبی با کشور های همسایه زیاد هست. تمام اکوسیستم های آبی از بین رفته است. نفس کشیدن مشکل شده و هوای آلوده و توده هوای گرد و خاکی بیداد می کند. بیماریهای تنفسی زیاد شده، مراتع و جنگل ها نابود شده یا در حال نابودی هستند. من احساس گناه می كنم، چون به نسلي تعلق دارم كه ويرانی محيط زيست را سبب شده و يا حداقل به توصيه های صرفه جويی آب توجهی نكرديم و امروزه فرزندان ما بهای بسيار سنگينی ر ا براي آن پرداخت می كنند. صادقانه بگويم مردم اشتياق و امیدی برای زندگی ندارند و مهمتر از همه، تخريب محيط زيست به نقطه ی غير قابل برگشتی رسيده است . آه كه چقدر دلم می خواهد كه برگردم و مردم آن زمان را مجبور كنم كه اين موضوع را بفهمند كه هنوز فرصتی برای حفظ سرزمین و كره زیستمان زمين داشتيم. با اين دل نوشته، من می خواهم وجدان شما و تمام مسئولین را در خصوص منابع طبيعي بيدار كنم . اين يك شوخی نيست، امروزه اين واقعيت زندگی ماست بنابراين كاری برای فرزاندانتان انجام دهيد و زندگی را به ميراث بگذاريد و حق زندگی را از آیندگان دریغ نکنیم.
چرا فساد و بی حجابی اینقدر تو جامعه زیاد شده؟ چرا حریم بین زن و مرد نامحرم شکسته شده و خیلی از گناه ها قبحش ریخته شده؟ به نظر من جواب خیلی از این سوالات رواج دادن این روابط و پوششها در سیمای جمهوری اسلامی ایرانه ....سینما که دیگه معلومه فساد بیداد میکنه مانتوهای کوتاه ! شلوارهای کوتاه !! پاهای بدون جوراب !!! روسریهای کوتاه ! آرایش های آنچنانی !!گذاشتن مو بیرون روسری !!! و ......
کی باید یه فکری بکنه ؟؟؟؟؟
نظرت برام مهمه.....
ندگی سخت است! قبول.
روزگاری بد است! قبول.
حالا چرا مردم بایک دیگر بد اند؟
چرا بی وفایی ها زیاد اند؟
چرا دلشکستن ها زیاد شده اند؟...
چرا همه ی مان در عین حال که اطرافمان پر از آدم های جورواجور است. تنهاییم!!!
چرا دروغ هایمان زیاد از حد اند؟!
چرا دیگر کلمه ی دوستت دارم برایمان تکراری شده است؟
تکرار این کلمه به دروغ آنقدر زیاد شده است که دیگر یک دوستت دارم را از ته قلب را هم باور نمیکنیم!
دلیلش خودمانیم که آنقدر دوستت دارم های الکی به یک دیگر گفته ایم که وقتی کسی به ما می گوید دوستت دارم . دیگر باور نمی کنیم
بیایید دروغ هایمان را کم کنیم تا حداقل زندگی برای خودمان راحت تر و دلچسب تر باشد
دوستان یه جمله ای و گل لطفا متن زیر رو بخونید و در صورت تمایل انتشارش بدید.
هشدار!!!
خشونتی نرم علیه دختران سرزمین مان
در آسانسور رو باز کردم دیدم یه دختره وایستاده، گفتم؛ خرابه؟ گفت: نه گفتم: پس چرا وایستادی؟!!! گفت: رو در نوشته ظرفیت 4 نفر، وایستادم پر شه دیگه ... منو بی خیال ، عادت دارم ولی آسانسور بیچاره رفته سر خیابون مسافر میزنه.
آیا بعد خواندن این متن تحقیر آمیز خنده تان میگیرد؟
مدت زیادی است که جک ها و لطیفه هایی با مضامین تمسخر دختران در فضای مجازی نشر پیدا کرده است.
حالیا که انتشار دهندگان این گونه متن ها خبر ندارند با رواج این مطالب چه ضربه جبران ناپذیری بر ضمیر ناخودآگاه دختران ایرانی وارد می کنند.این مسئله را شاید خود دختران هم متوجه نباشند.
دختری که از انجام فعالیتهای اجتماعی ترس دارد یا میلی به ایفای نقش در جامعه ندارد شاید نداند که علت این ترس و عدم اعتماد به نفس چیست!
وقتی چنین متن هایی در کف جامعه رواج پیدا کرد،دختران هر لحظه باید آماده ی مسخره شدن باشند و پسرانی نا آگاه نیز بطور ناخودآگاه میل به تمسخر دختران پیدا میکنند.چرا که این کار را بارها در لاین و واتساپ و وایبر تمرین کرده اند.ودختران هم عادت کرده اند به مسخره شدن.حال از چنین دختری که خودمان به صورت نامحسوسی شخصیتش را از بین برده ایم انتظار داریم چگونه مادری برای نسل بعد ما باشد؟
از چنین دختری چه انتظاری می توان برای ایفای نقش سیاسی اجتماعی و تربیتی در جامعه داشت،وقتی جامعه او را ابزار خنده ی خود کرده است؟
به راستی در قبال خنده ای کوتاه و سطحی چه چیزی را از دست میدهیم؟!
بعضی از این مثلا لطیفه ها وجود یک جاذبه جنسیتی خاص را نشان میدهد
این نیز باعث می شود تمام دخترانی که این جاذبیت خاص را ندارند همواره احساس کمبود کنند و حتی بعد ازدواج احساس کنند برای شوهر خود انطور که باید مطلوب نیستند
در حالیکه اصلا چنین چیزی ملاک نیست اما این متن ها به صورت آرامی این ویژگی خاص را تبدیل به یک ملاک مهم برای مقبولیت در ذهن دختران و البته پسران می کنند
شاید دختری که خود چنین هزلیاتی را میخواند و خنده اش میگیرد هیچ وقت نداند چه بلایی دارد برسرش می آید.اما اثر این اقدام کثیف و بی شرمانه که جاهلانه درحال فراگیر شدن است به زودی نمایان نمی شود بلکه بخاطر اثرات مخربی که روی روان مردم میگذارد چند سال بعد نه تنها زنان را که مردان جامعه را به باتلاقی عمیق خواهد کشاند
حال سوال اینجاست:
این روند تا کی باید ادامه پیدا کند؟
آیا غیرتی در مردان و اراده ای در زنان ما وجود دارد تا بساط این هرزگی روانی هرچه زودتر جمع شود؟!!!
خواهرم،برادرم
خواهش میکنم بخاطر خودت،جامعه ات،آینده ات مانع انتشار این مطالب شوید
یادمان باشد،خشونت علیه زنان،فقط ضرب و شتم نیست.انتشار این گونه متن ها خشونت بزرگی است علیه زنان که همه درآن گناهکاریم
و دوستان بیایید از این به بعد از این دست پیام هارو نفرستیم و وظیفه خودمون رو در پیشگیری از این معضل انجام بدهیم
اینو گذاشتم چون کم کم دارم اثراتشو رو خودم حس میکنم
میدونید جمله خانما مقدم ترن از کی رواج پیدا کرده…؟ از زمان غار نشینی اول زنارو میفرستادن تو غار که اگه حیوونی تو غار بود اول زنارو بخوره. نخند جمله تاریخیه
سازمان بهداشت جهاني براي آزمايش يک واکسن خطرناک وجديد احتياج يه داوطلب داشت. از ميان مراجعين فقط سه نفرواجد شرايط اعلام شدند:
يک آلماني ،يک فرانسوي و يک ايراني
قرار شد با تک تک آنان مصاحبه شود براي انتخاب نهايي
مصاحبه از آلماني پرسيد: براي اين کار چقدر پول ميخواهيد؟
او گفت من صد هزار دلار، اين را ميدهم به زنم که اگر از اين واکسن مردم يا فلج شدم، زنم بي پول نماند.
مصاحبه گر او را مرخص کرد وهمين سوال را از فرانسوي نمود.
او گفت من دويست هزار دلار ميگيرم، صدهزار تا براي زنم و صد هزار تا براي معشوقه ام.
وفتي او هم رفت، ايراني گفت من سيصد هزار دلار مي خواهم.
صد هزار براي خودم صد هزار تا هم حق حساب شماصد هزار تاش هم ميديم به آلماني که واکسن را بهش بزنيم !!!؟