✿ کپشن خاص ✿
منتظر دلبر می شدیم که شب بشه
بیاد براش از روزمون بگیم!!
روزا که پیداش نبود..
می گفتیم آخه جانِ ما تو که روزا
نیستی پس چرا دیگه دیر
جواب میدی؟!
اصن بگو رواست چنین بی حساب
ظلم کنی؟!
می گفت بله حق با شماست کاریِ
اما
یکم که گذشت فهمیدیم کاری
اسمشه :))
با این کاری پارک میره..!!
سینما می برتش
کاری رو تو آغوش میگیره یا حتی
می بوسه..
ما هم که از خدا بی خبر
منتظر می شستیم شب بشه بیاد خستگیاشو به جون بخریمو
براش تو حرفامون
انار و گلپر دون کنیم!!
نفهمیدیم چی شد یهو دیدیم دلبر
دیگه دلبر ما نیست
و تا چشم باز کردیم نفرت اومد
نشست جاش...!!
خلاصه که جایگزینه خوبیه این
نفرت جانمون
چون نه کاری داره :))
نه غم از دست دادن داره!!
نه بی بغل خوابیدن عذابت میده..!!
فقط خودتو داری و خودت...
یه جوری خوشبختت میکنه که یادت
میره اصن یه روز دلبر داشتی...
#نون_دال
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی رواست
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
کجا رواست
که از دستِ دوست هم
بکشد !
«دلی» که این همه
از دستِ روزگار کشید؟
. .
گفتی
نظر
خطاستـــ
تو دل میبرے رواست؟
#سعدی
رواست گر من از این غصه خون بگریم، خون...
سزاست گر من از این غصه، زار گریم، زار
به کدامین گناه!
آبی که به خیمه رواست،
به سقا حرام است!
من با تو
دوستی و وفا
کم نمی کنم
چندان که
دشمنی و جفا
بیشتر کنی
کَس دل
به اختیار
به مهرت نمی دهد
دامی نهاده ای
که گرفتار می کنی... :)
گفتی نظر خطاست
تو دل می بری،
رواست ؟
خود کرده جرم و
خلق گنهکار می کنی ...
"سعدی"
چقدر پنجره را بیبهار بگذاری ؟
و یا نیایی و چشم انتظار بگذاری
مگر قرار نشد شیشهای از آن می ناب
برای روز مبادا کنار بگذاری ؟
بیا که روز مبادای ما رسید از راه
که گفته است که ما را خمار بگذاری ؟
درین مسیر و بیابان بیسوار خوشا
به یادگار خطی از غبار بگذاری
گمان کنم تو هم ای گل بدت نمیآید
همیشه سر به سر روزگار بگذاری
نیایی و همهی سررسیدهامان را
مدام چشم به راه بهار بگذاری
جواب منتظران را بگو چه خواهی داد
همین بس است که چشم انتظار بگذاری ؟
به پایبوس تو خون دانه میکنیم و رواست
که نام دیگر ما را انار بگذاری
گمان کنم وسط کوچهی دوازدهم
قرار بود که با ما قرار بگذاری
چراغ بر کف و روشن بیا، مگر داغی
به جان این شب دنبالهدار بگذاری ..
میگن توالت های جهنم :توش پرسوسک بالدارگنده اس. فقط شیرآب جوش داره. دمپاییش همیشه خیسه. شلنگشم همیشه رو زمین افتاده. تازه فرشته عذاب پشت درواستاده هی درمیزنه میگه زود بیا بیرون. طول دسشویی ۲ متره درشم قفل نمیشه.
درهای توبه هم اکنون بازه باز است..!
به رستم چنین گفت اون جومونگ!
ندارم ز امثال تو هیچ باک
که گر گنده ای من ز تو برترم
اگر تو یلی من ز تو یلترم
رستم انگار بهش برخورد، یهو قاطی کرد و گفت:
منم مرد مردان ایران زمین
ز مادر نزادست چون من چنین
تو ای جوجه با این قد و هیکلت
برو تا نخورده است گرز بر سرت
جومونگ چشماشو اونطوری گشاد کرد و گفت:
تو را هیچ کس بین ایرانیان
نمی داندت چیست نام و نشان
ولی نام جومونگ و سوسانو را
همه میشناسند در هر مکان
تو جز گنده بودن به چی دلخوشی
بیا عکس من را به پوستر ببین
ببین تی وی ات را که من سوژشم
ببین حال میدن در جراید به من
منم سانگ ایل گوکه نامدار
ز من گنده تر نامده در جهان
تو در پیش من مور هم نیستی
کانال 3 رو دیدی؟ کور که نیستی
در اینحال رستم پهلوان، لوتی نباخت و شروع به رجز خوانی کرد:
چنین گفت رستم به این مرد جنگ
جومونگا ! تویی دشمنم بی درنـگ
چنان بر تنت کـــوبم ایـــن نعلبکی
که دیگر نخواهی تو سوپ، آبــکی
مگـــر تو نـــدانی که مـن کیستم؟
من آن (تسو) سوسولت! نیستم
منم رستم، آن شیر ایــران زمین
(بویو) کوچک است در نگاهم همین
بعد از رجز خوانی رستم پهلوان، جومونگ از پشت تپه ای که آنجا پنهان شده بود آمد:
جومونگ آمد از پشت تل سیاه
کنارش(یوها) مــادر بی گنـاه!
بگفت:هین! منم آن جومونگ رشید
هم اینک صدایت به گوشــم رسید
(سوسانو) هماره بود همسرم
دهــم من به فرمان او این سرم
چون او گفته با تو نجنگم رواست
دگر هر چه گویم به او بر هواست!
و بعد از حرفهای جومونگ درد دل رستم آغاز گردید:
و این شد که رستم سخن تازه کرد
که حرف دلش گفت (پس کو نبرد؟!)
بگفت ای جومونگا که حرف دل است
که زن ها گـــرفتند اوضــاع به دست
که ما پهلوانیم و این است حالمان
که دادار باید رسد بر دل این و آن!
و اینچنین شد که دو پهلوان همدیگر را در آغوش گرفتند و بر حال خود گریه سر دادند:
بگذار تا بگرییم چون ابر در بهــــــاران
کز سنگ ناله خیزد بر حال ما جوانان!