درد اینجاست
دلمان را بہ هر ڪہ خوش ڪردیم
روزگارمان را سیاه ڪرد...
.. ..
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی روزگارمان
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
درد اینجاست ڪہ
دلمان را بہ هر ڪہ خوش ڪردیم
روزگارمان را سیاه ڪرد...
.. ..
درد اینجاست
ڪہ دلمان را بہ هر ڪہ
خوش ڪردیم روزگارمان را سیاه ڪرد...
درد اینجاست
که دلمان را به هر که خوش کردیم
روزگارمان را سیاه کرد...
درد اینجاست
دلمان را بہ هر ڪہ خوش ڪردیم
روزگارمان را سیاه ڪرد...
آنان ڪہ بہ روزگارمان میخندند
باشد ڪہ بہ روزگارشان گریہ ڪنیم...
بعضی ها شبیه انجیر رسیده می مانند که یکهو از آسمان می افتند دردامن رنگ و وارنگ زندگی ات....
آنقدر بی هوا که نمیدانی چه شد...چگونه شد...اصلا خودت را میزنی به بی خیالی واز بودنش لذت میبری....
بعضی ها شبیه عطربهارنارنجی هستند درکوچه پس کوچه های پیچ درپیچ دلت...نفس میکشی آنقدر عمیق که عطر
بودنشان را تاآخرین لحظه ی عمرت در ریه هایت ذخیره کنی..
بعضی ها شبیه ماهی قرمز کوچکی هستندکه افتاده انددر تنگ بلورین روزگارت,جانت راباجان ودل درهوایشان تازه میکنی...
بعضی ها,اصلا چرا ازدر ودیوار مثال بزنیم؟؟
بعضی ها آرامش مطلق اند..لبخندشان,تلالو برق چشمانشان,صدای آرامشان...اصل کارتپش قلبشان...
انگار که یک دنیا آرامش را به رگ وریشه ات تزریق می کند...وآنقدر عزیزندکه,
خدابهشت رایک جاگذاشته زیرپایشان.....
بعضی هابودنشان,همین ساده بودنشان..همین نفس کشیدنشان؛یک عالمه لبخندمینشاند گوشه لبمان...
اصلا خداجان؛
درخلقت بعضی ها سنگ تمام گذاشته ای....سایه شان کم نشود ازروزگارمان.....................
"آمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن"
زندگی همین است...هرخاطره غروبی دارد.....هر غروبی خاطره ای!
وماجایی بین امیدو انتظار...چشم میکشیم...تاروزگارمان بگذرد! گاهی هم فرق نمیکند چگونه...فقد بگذرد!
لحظه هاتون اروووووووووووم
هم چون کودکی
که شلوارش را خیس می کند
و اصرار می کند که:" آب است"
"به خدا آب است"
قسم می خورم که تو هرگز نرفته ای
و این چشم ها خیس اشک نیست
"به خدا اشک نیست!"
و اینکه خانه نیستی هم
می گذارم به حساب اینکه رفته ای خرید
با همان وسواس های همیشگی ات
این که سبزی ریحان بیشتری داشته باشد
این که نان های سوخته بماند برای همان گنجشک ها...
این که قبض برق را اگر ندهیم،
تاریکی روزگارمان را سیاه خواهد کرد!
از این به بعد هم اگر نیامدی،
می نویسم به حساب خیابان های شلوغ و بوق های مزاحم
با این حال،
شک ندارم
که تو می آیی و می بینی به خواب رفته ام
و مثل همیشه بالشم را خیس خیس...!
امشب که گذشت
فردا شاید صادقانه اعلام کنم
که این نم...
که این خیسی...
از کجا آب می خورد!