_میترسم بروی و نامم را فراموش کنی ،
بروی و دیگر یادت نیاید روسریِ آبی
با گل های سفید به من می آید .. :)!.️
. .
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی روسریِ
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
مثلا بغلم کنی و کنار گوشم آهسته بگویی:
بیخیالِ تقویم ها نازخاتونم!
دامن گلدارت را که بپوشی بهار می شود...
روسریِ آبیت را که سر کنی، بهارتر!
مثلا سر روی شانه ات بگذارم و با ناز بگویم:
فروردین و مهر و اسفندش چه فرقی دارد وقتی بهار آغوش شماست!
اصلا به رفت و آمد این فصل ها اعتباری نیست، بهار خود خود شمایی حضرت دلبر!
مثلا یک عمر بهارم باشی..
مثلا چهارفصل بهارت باشم..
.#طاهره_اباذری_هریس
از همان روزی که دیگر وقتی مرا میدیدی روسریات را مرتب میکردی ...
موهایت را از صورتت جمع میکردی و پشت گوشَت میانداختی ...
باید میدانستم که دیگر جای تمام عاشقانههای من هم
همان پشت گوشَت خواهد بود ...
#مسلم_علادی
گلهای روسریات را
کجای این شهر تکاندهای؟
که در تمام خیابانهایش،
" بهار" را به حراج گذاشتهاند
#آرش_شریعتی
مثلا بغلم کنی و کنار گوشم آهسته بگویی:
بیخیالِ تقویم ها نازخاتونم!
دامن گلدارت را که بپوشی،
بهار می شود...
روسریِ آبیت را که سر کنی،
بهارتر!
مثلا سر روی شانه ات بگذارم و با ناز بگویم:
فروردین و مهر و اسفندش چه فرقی دارد وقتی بهار آغوش شماست آقا.
اصلا به رفت و آمد این فصل ها اعتباری نیست، بهار خود خود شمایی حضرت دلبر!
مثلا یک عمر بهارم باشی...
مثلا چهارفصل بهارت باشم...
از بین تمام روسریهایت...
باد را بیشتر از همه دوست دارم..!!
به موهایت میآید...
(حمید جدیدی)
زنها نمیگویند "دوستت ندارم"
اما
وقتی کسی کوچ کند از دلشان ،
بافتنی میبافند
در عوض بافتن گیسوهایشان.
اگر کسی کوچ کند ،
ناخنهایشان را کوتاه میکنند،
موهایشان را قیچی.
شروع میکنند به
بستن دکمههای پیراهن ِ یقهسپید آویزان روی چوبلباسی.
شروع میکنند به ،
محکم کردن شال و روسریشان.
به جای آنکه موهایشان را روزی چند بار شانه کنند،
شانهشان را میشکنند.
به جای آنکه روزی چند ساعت روبروی آینه بایستند
مینشینند و انار دانه میکنند.
میروند و
ظرف میشویند.
خانهتکانی میکنند ،
حتی اگر عید نباشد.
به جای آنکه عطر بخرند،
کتاب شعر میخرند.
زنها
نمیگویند "دوستت ندارم"
اما وقتی "دوستت ندارند"
دیگر هیچ نخی
نمیتواند این دکمهی افتاده را ،
بدوزد به پیراهنِ خاطراتشان.
بعد میبینی ،
سالهاست گذشته است
و هنوز غبارِ نشسته روی قابِ عکس دونفرهتان
پاک نشده است.
شبنم نادری
چه غمی به دل داری
که این گونه
گل های روسری ات
پژمرده اند !
اصلاً قبول حرف شما، من روانیام
من رعد و برق و زلزلهام؛ ناگهانیام
این بیتهای تلخِ نفسگیرِ شعلهخیز
داغ شماست خیمه زده بر جوانیام
رودم؛ اگر چه بیتو به دریا نمیرسم
کوهم؛ اگر چه مردنی و استخوانیام
من کز شکوه روسریات کم نمیکنم
من، این من غبار؛ چــــرا میتکانیام؟
بگذار روی دوش تو باشد یکی دو روز
این سر که سرشکستۀ نامهربانیام
کوتاه شد سی و سه پل و دو پلش شکست
از بعد رفتنت گل ابروکمـــــــــــــــــــــــــــانیام
"شاعر شنیدنی است" ولی دست روزگار
نگذاشت این کـــه بشنویام یا بخــوانیام
این بیت آخر است، هوا گرم شد؛ بخند
من دوستدار بستنی زعفــــــــرانیام