کپشن های مربوط به روییده

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی روییده

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

چگونه انکارش کنم،
وقتی
از دلِ من روییده .️.

#ابوالعلاء_معری


انگار من از جای بریده ی زخمی
در تن تو روییده ام
آخ دوستت دارم ...🩵

فروغ_فرخزاد



روییده است گلی کوچک
میان سنگ فرش خیابان
لگدمالِ عابران....
من
آن گلِ کوچک‌ام
که جای دیگر، نتوانست روییدن!

#رضا_کاظمی

. .

و آن چنان خویش را از میان انبوهی از درد،بیرون کشیدم
که گویی گیاهی سبز یک شبه در زمینی خشک ، روییده باشد...!

#شقایق_رستمی

از روزی
که گلهای سرخ دوست داشتنت
بر سرزمین دلم روییده
دیگر هیچ باد و بارانی و هیچ پاییزی
غمگینم نمیکند …
و قسم، به تمام درخت های عاشقی
که یک روز بی صبرانه پیشانی بهار را میبوسند
با چشمهایم به راهت …
با قلبم به نامت …
و با دستهایم در انتظار به آغوش کشیدنت میمانم …

#فرشته_رضایی

آن هنگام که به دیدنم می آیی
شوق باغبانی با من است
که گلی تازه
در باغچه اش روییده باشد …

- پشتِ گردنم،
کمی پایین‌تر از نقطه‌ای که آخرین تارِ مویِ بلندم روییده
جایی که گود می‌شود ،
همان جایی که …،
هیچ..!‏
درد می‌کند،
دردی به وسعتِ
خالی ماندنِ جایِ لب‌هایت...

گفتم:
مادربزرگ نمی‌خواهی بروی دکتر
چین و چروک دور لب‌هایت را برداری
کمی جوان شوی و زیباتر؟

خندید و گفت:
خدابیامرز پدربزرگت
مرا با همین اسناد و مدارک هم
سخت می‌شناسد
این‌ها رد بوسه‌های آن دورانند
ما به پای هم پیر نشدیم
که حسرت جوانی بخوریم

گفتم:
از کجا می فهمد، این لب همان لب است
و این غنچه همان غنچه؟

گفت باغبان هم نفهمد
گل که خوب می‌داند
در کدام باغچه روییده!

ﺷﺨﺼﯽ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺩﻭ ﭼﯿﺰ ﺧﻮﺍﺳﺖ:
ﯾﮏ ﮔﻞ ﻭ ﯾﮏ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ
ﺍﻣﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩ ،
ﯾﮏ ﮐﺎﮐﺘﻮﺱ ﻭ ﯾﮏ ﮐﺮﻡ ﺑﻮﺩ!

ﻏﻤﮕﯿﻦ ﺷﺪ
ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺍﻧﺪﯾﺸﯿﺪ ﺷﺎﯾﺪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺗﻮﺟﻬﯽ نمی کند
ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﮔﺬﺷﺖ ...
ﺍﺯ ﺁﻥ ﮐﺎﮐﺘﻮﺱ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺧﺎﺭ ﮔﻠﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﺭﻭﯾﯿﺪﻩ ﺷﺪ
ﻭ ﺁﻥ ﮐﺮﻡ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﺍﯼ زیبا شده بود

ﺍﮔﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺍﺳﺘﯿﺪ ﻭ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﮐﺮﺩﯾﺪ،
ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻨﯿد ...
ﺧﺎﺭﻫﺎﯼ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﮔﻠﻬﺎﯼ ﻓﺮﺩﺍﯾﻨﺪ.

ﯾﮏ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺩﻭ ﮐﻮﺯﻩ ﯼ ﺁﺏ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺁﻧﻬﺎﺭﺍ ﺁﻭﯾﺰﺍﻥ ﺑﺮ ﯾﮏ ﺗﯿﺮﮎ ﭼﻮﺑﯽ
ﺑﺮﺩﻭﺵ ﺧﻮﺩ ﺣﻤﻞ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ .
ﯾﮑﯽ ﺍﺯﮐﻮﺯﻩ ﻫﺎ ﺗﺮﻙ ﺩﺍﺷﺖ ﻭﻣﻘﺪﺍﺭﻯ ﺍﺯﺁﺏ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﻣﻰ ﺭﻳﺨﺖ ، ﺩﺭ
ﺻﻮﺭﺗﯿﮑﻪ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺁﺏ ﺩﺍﺧﻞ ﺁﻥ ﺑﻄﻮﺭﮐﺎﻣﻞ ﺑﻪ
ﻣﻘﺼﺪ ﻣﯽ ﺭﺳﯿﺪ .
ﺑﻪ ﻣﺪﺕ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﻫﺮﺭﻭﺯﺍﯾﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻣﯿﺸﺪ ﻭ ﺯﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﯾﮏ ﮐﻮﺯﻩ
ﻭﻧﯿﻢ ، ﺁﺏ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ .
ﻭﻟﯽ ﮐﻮﺯﻩ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺷﺮﻣﮕﯿﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ
ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﻧﯿﻤﯽ ﺍﺯ ﻭﻇﯿﻔﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﺪ .
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺎﻝ ، ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﮐﻮﺯﻩ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﺳﺘﻮﻩ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ
ﭼﺸﻤﻪ ﺑﺎﭘﯿﺮﺯﻥ ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺖ .
ﭘﯿﺮﺯﻥ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ "" ﻫﯿﭻ ﺗﻮﺟﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﮔﻠﻬﺎﯼ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﺍﯾﻦ
ﺟﺎﺩﻩ ﺩﺭﺳﻤﺖ ﺗﻮ ﺭﻭﯾﯿﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺳﻤﺖ ﮐﻮﺯﻩ , ﺳﺎﻟﻢ؟ ""
ﺍﮔﺮ ﺗﻮ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﻧﺒﻮﺩﯼ ﺍﯾﻦ ﺯﯾﺒﺎﻳﯽ ﻫﺎ ﻃﺮﻭﺍﺕ ﺑﺨﺶ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﻦ ﻧﺒﻮﺩ .
ﻃﯽ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﺳﺎﻝ ﺍﯾﻦ ﮔﻠﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﭼﯿﺪﻡ ﻭ ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻡ ﺭﺍﺗﺰﯾﯿﻦ
ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ….
ﻫﺮﯾﮏ ﺍﺯﻣﺎ ﺷﮑﺴﺘﮕﯽ ﺧﺎﺹ ﺧﻮﺩﺭﺍ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭﻟﯽ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺼﻮﺻﯿﺎﺕ
ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﻟﺬﺕ ﺑﺨﺶ ﻭ ﺩﻟﭙﺬﯾﺮ ﻣﯿﮑﻨﺪ .
"" ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺧﻮﺑﯽ ﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﮐﻨﯽ ﻭ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯﯼ ""
" ﭘﺲ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺷﮑﺴﺘﮕﯽ ﻫﺎ ﻧﺒﺎﺵ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻓﻘﻂ
ﻧﻮﻉ ﺁﻥ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺍﺻﻼ ﺷﺮﻣﻨﺪﮔﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ..
ﺧﻠﻘﺖ ﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺍﺳﺖ ".