🟢 ربات ترید طراحی شده
دانشگاه شریف که به صورت ، خودکار و بدون استاپ سیگنال ( ارزدیجیتال ) میده و همه دارن باهاش کسب درآمد دلاری میکنن
رکوردار اسکلپ و ترید ایران دست این تیم هست.
.به علاوه تحلیل های طلا و دلار..
( )
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی رکورد
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
Difficulties cause some break some to break the record
سختی ها باعث میشن که برخی بشکنند و برخی رکورد بشکنند
.࿐
Difficulties cause some break, some to break the record
ها با عث میشن که برخی بشکنند و برخی رکورد بشکنند.
.2.000.000تومان تخفیف ویژه
.رکورد دار بالاترین تراکم کاشت مو و ابرو در خاورمیانه
.نمونه کارهای ما بیانگر کیفیت ماست
.بهترین کلینیک کاشت مو و ابرو درسال1399
.از بین بردن موهای نازک اولین بار در ایران.
.طراحی دلخواه خط رویش و مدل ابروها
.باضمانت نامه کتبی مادام العمر
مشاور آنلاین.
.ڪارها.h
اگر گوگل کنید کوتاه ترین داستان جهان براتون داستانی ۶ کلمه ای از همینگوی رو میاره :
"For sale: baby shoes, never worn
در حالی که نیما یوشیج با ۵ کلمه به زیباترین شکل تونسته رکورد همینگوی رو بشکنه ;
"دیدمش
گفتم منـــــــم
نشنـــــــاخت او... "
آدمها
قَند را میشکنند!
تا از حلاوتش بهره گیرند
رکورد را میشکنند!
تا به افتخارش برسند
هیزم را میشکنند!
تا به گرمای آتش برسند
غرور را میشکنند!
تا به افتادگی برسند
سکوت را میشکنند!
به آوازی برسند
امّا من هنوز نفهمیدم چرا آدَمها
"دل" میشکنَند ..!!
رکورد غم انگیز ترین روز سال هم میرسه به ۳۱ شهریور ۹۶
عکس
داستانی زیبا از کتاب سوپ جو که با بیش از ۳۴۵میلیون لایک رکوردار در دنیای مجازی در سال ۲۰۱۵ بوده و ادامه دارد...
ما یکی از نخستین خانوادههایی در شهرمان بودیم که صاحب تلفن شدیم.آن موقع من 9-8 ساله بودم.یادم میآید که قاب برّاقی داشت و به دیوار نصب شده بود و گوشیاش به پهلوی قاب آویزان بود.من قدم به تلفن نمیرسید اما همیشه وقتی مادرم با تلفن صحبت میکرد با شیفتگی به حرفهایش گوش میکردم.
بعد من پی بردم که یک جایی در داخل آن دستگاه، یک آدم شگفتانگیزی زندگی میکند به نام «اطلاعات لطفاً» ، که همه چیز را در مورد همهکس میداند.
او شماره تلفن و نشانی همه را بلد بود.
نخستین تجربۀ شخصی من با «اطلاعات لطفاً» روزی بود که مادرم به خانۀ همسایهمان رفته بود.من در زیرزمین خانه با ابزارهای جعبه ابزارمان بازی میکردم که ناگهان با چکش بر روی انگشتم زدم درد وحشتناکی داشت اما گریه فایده نداشت چون کسی در خانه نبود که با من همدردی کند انگشتم را در دهانم میمکیدم و دور خانه راه میرفتم که ناگهان چشمم به تلفن افتاد به سرعت یک چهارپایه از آشپزخانه آوردم و زیر تلفن گذاشتم و روی آن رفتم و گوشی را برداشتم و نزدیک گوشم بردم.
و توی گوشی گفتم «اطلاعات لطفاً» چند ثانیه بعد صدایی در گوشم پیچید:
«اطلاعات بفرمائید»
من در حالی که اشک از چشمانم میآمد گفتم «انگشتم درد میکند»
«مادرت خانه نیست؟»
«هیچکس بجز من خانه نیست»
«آیا خونریزی داری؟»
«نه، با چکش روی انگشتم زدم و خیلی درد میکند»
«آیا میتوانی درِ جایخیِ یخچال را باز کنی؟»
«بله، میتوانم»
«پس از آنجا کمی یخ بردار و روی انگشتت نگهدار»
بعد از آن روز، من برای هر کاری به «اطلاعات لطفاً» مراجعه میکردم ...
مثلاً موقع امتحانات در درسهای جغرافی و ریاضی به من کمک میکرد.
یکروز که قناریمان مرد و من خیلی ناراحت بودم دوباره سراغ «اطلاعات لطفاً» رفتم و ماجرا را برایش تعریف کردم.
او به حرفهایم گوش داد و با من همدردی کرد.
به او گفتم: «چرا پرندهای که چنین زیبا میخواند و همۀ اهل خانه را شاد میکند باید گوشۀ قفس بیفتد و بمیرد؟»
او به من گفت «همیشه یادت باشد که دنیای دیگری هم برای آواز خواندن هست»
من کمی تسکین یافتم.
یک روز دیگر به او تلفن کردم و پرسیدم کلمۀ fix را چطور هجّی میکنند.
یکسال بعد از شهر کوچکمان (پاسیفیک نورث وست) به بوستن نقل مکان کردیم و من خیلی دلم برای دوستم تنگ شد.
«اطلاعات لطفاً» متعلّق به همان تلفن دیواری قدیمی بود و من هیچگاه با تلفن جدیدی که روی میز خانهمان در بوستن بود تجربۀ مشابهی نداشتم.
من کمکم به سن نوجوانی رسیدم اما هرگز خاطرات آن مکالمات را فراموش نکردم.
غالباً در لحظات تردید و سرگشتگی به یاد حس امنیت و آرامشی که از وجود دوست تلفنی داشتم میافتادم.
راستی چقدر مهربان و صبور بود و برای یک پسربچه چقدر وقت میگذاشت.
چند سال بعد، بر سر راه رفتن به دانشگاه، هواپیمایم در سیاتل برای نیم ساعت توقف کرد.
من 15 دقیقه با خواهرم که در آن شهر زندگی میکرد تلفنی حرف زدم
و بعد از آن بدون آن که فکر کنم چکار دارم میکنم، تلفن اپراتور شهر کوچک دوران کودکی را گرفتم و گفتم «اطلاعات لطفاً».
به طرز معجزهآسایی همان صدای آشنا جواب داد.
«اطلاعات بفرمائید»
من بدون آن که از قبل فکرش را کرده باشم پرسیدم «کلمۀ fix را چطور هجّی میکنند؟»
مدتی سکوت برقرار شد و سپس او گفت «فکر میکنم انگشتت دیگر خوب شده باشد.»
من خیلی خندیدم و گفتم «خودت هستی؟»
و ادامه دادم «نمیدانم میدانی که در آن دوران چقدر برایم با ارزش بودی یا نه؟»
او گفت «تو هم میدانی که تلفنهایت چقدر برایم با ارزش بودند؟»
من به او گفتم که در تمام این سالها بارها به یادش بودهام و از او اجازه خواستم که بار بعد که به ملاقات خواهرم آمدم دوباره با او تماس بگیرم.
او گفت «حتماً این کار را بکن. اسم من شارون است.
سه ماه بعد به سیاتل برگشتم.
تلفن کردم اما صدای دیگری پاسخ داد.
«اطلاعات بفرمائید»
«میتوام با شارون صحبت کنم؟»
«آیا دوستش هستید؟»
«بله، دوست قدیمی»
«متأسفم که این مطلب را به شما میگویم. شارون این چند سال آخر به صورت نیمهوقت کار میکرد زیرا بیمار بود. او 5 هفته پیش در گذشت»
قبل از این که تلفن را قطع کنم گفت «شما گفتید دوست قدیمیاش هستید.
آیا همان کسی هستید که با چکش روی انگشتتان زده بودید؟»
با تعجب گفتم «بله»
«شارون برای شما یک پیغام گذاشته است. او به من گفت اگر شما زنگ زدید آن را برایتان بخوانم»
سپس چند لحظه طول کشید تا درِ پاکتی را باز کرد و گفت:
«نوشته به او بگو دنیای دیگری هم برای آواز خواندن هست.
خودش منظورم را میفهمد»
من از او تشکر کردم و گوشی را گذاشتم.
هرگز تأثیری که ممکن است بر دیگران بگذارید را دست کم نگیرید.
در اینجا لیستی از چندین کاری را عنوان میکنیم که هیچوقت نباید در حق خودتان انجام دهید.(قسمت1)
۱ _با آدمهای نادرست نشست و برخاست نکنید.
هیچوقت برای بودن با کسی که ارزش شما را نادیده میگیرد اصرار نکنید. و یادتان باشد، آنهایی که در زمان خوشی کنار شما میمانند مهم نیستند، مهم کسانی هسند که در ناخوشیها و ناملایمات زندگی کنارتان هستند. آنها دوستان واقعی شما هستند.
2_ از مشکلاتتان فرار نکنید.
3_ به خودتان دروغ نگویید.
4_ نیازهای خودتان را پنهان نکنید. دردناکترین مسئله این است که وقتی شدیداً درگیر دوست داشتن کسی هستید، خودتان را فراموش کنید و یادتان برود که شما هم فردی خاص هستید. بله، باید به دیگران کمک کنید اما به خودتان هم همینطور.
5_سعی نکنید کسی باشید که نیستید. خودتان را تغییر ندهید تا آدمها دوستتان داشته باشند. خودتان باشید و مطمئن باشید آنهایی که باید، دوستتان خواهند داشت.
6_ درگیر گذشته نشوید. اگر بخواهید دوباره و دوباره فصل قبلی کتاب زندگیتان را بخوانید، هیچوقت نخواهید توانست فصل جدید زندگیتان را شروع کنید.
7_ از اشتباه کردن نترسید. اینکه کاری انجام دهید اما اشتباه کنید ده مرتبه بهتر از این است که هیچ کاری انجام ندهید.
8_ خودتان را بخاطر اشتباهات گذشتهتان سرزنش نکنید. ممکن است فرد نادرستی را در گذشته دوست داشتهاید و بخاطر مسائل نادرستی گریه کردهاید اما هر اتفاق بدی هم که بیفتد، یک چیز مسلم است: اینکه اشتباهات به ما کمک میکنند فرد یا چیزهایی را پیدا کنیم که برایمان مناسب هستند.
9_ سعی نکنید خوشبختی را بخرید. خیلی از چیزهایی که آرزو داریم داشته باشیم گران هستند. اما حقیقت این است که چیزهایی که واقعاً ما را خوشحال و راضی میکنند کاملاً رایگاناند: مثل عشق، خنده و تلاش در جهت علایقمان.
10_ سعی نکنید برای خوشبختیتان به دیگران تکیه کنید. اگر با کسی که درونتان است خوشبخت و شاد نباشید، با هیچ رابطه بادوامی هم خوشحال و راضی نخواهید بود.
11_ وقت تلف نکنید.
12_ فکر نکنید آماده نیستید. هیچکس هیچوقت وقتی فرصتی پیش میآید، ۱۰۰% آماده نیست. چون بیشتر موقعیتهای عالی زندگی ما را مجبور میکند که فراتر از محدوده امنمان قدم برداریم و این یعنی احساس راحتی نخواهیم داشت.
۱13_ به دلایل نادرست درگیر هیچ ارتباطی نشوید. روابط باید هوشمندانه انتخاب شوند. تنها بودن خیلی بهتر از این است که با فردی نادرست باشید. هیچ نیازی به عجله کردن نیست.
14_ بخاطر اینکه روابط قبلی تان موفقیتآمیز نبودهاند، روابط جدید را رد نکنید.
15_ سعی نکنید با همه رقابت کنید. نگران کارهایی که دیگران از شما بهتر انجام میدهند نباشید. سعی کنید هر روز رکورد خودتان را بالا ببرید. موفقیت مبارزهای است بین خودتان و خودتان.
یه زمانی رکورد دار بازی مار 1200 من بودم تا اینکه
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
با اندروید آشنا شدم^ـــ^