متن جالبیه...
به کلینیکِ خدا رفتم . . . . تاچكاپِ همیشگی را انجام دهم. فهمیدم ؛ بیمارم...! خدا فشارخونم را گرفت. لطافتم پایین آمده بود! دماِی بدنم را اندازه گرفت. 40 درجه اضطراب بود! ضربانِ قلبم نشان داد، به چندین گذرگاهِ عشق نیاز دارم! تنهایی، سرخرگهایم را مسدود کرده بود! ارتوپد نشان داد؛ بر اثرِ بی توجّهی به عزیزانم، چندین شکستگی دارم! مشکلِ نزدیک بینی داشتم، چون دیدِ من فراتر از اشتباهاتِ دیگران نرفت..! مشکلِ شنوایی پیدا کردم. مدّتی بود، صدایِ خدا را نمی شنیدم! خدا به من مشاوره ى رایگان داد.برای من نسخه ای یاد داشت کرد: - هر روز صبح یک لیوانِ قدردانی. - قبل ازبیرون رفتن، یک قاشق آرامش. - هرساعت 1 کپسولِ صبر. - یک فنجان انصاف - و یک لیوانِ فروتنی. - در خانه ، مقداری عشق بنوش. - و زمانِ خواب ، دوعدد قرصِ وجدانِ آسوده .
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی رگهایم
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
می پرستم گل چسبیده به موگیرت را
گیسوان به کمرگاه سرازیرت را
دکمه ی واشده ی آخر تنپوش تو و
عطر برخاسته از پیرهن زیرت را ..
سیب هایی که تمنای رسیدن دارند
طپش منتشر از انبه و انجیرت را
تو همان مریم پاکی که به یک چرخش چشم
می نشانی وسط قلب خدا تیرت را !
شعله دادی تو به خونمردگی رگهایم
کیست انکار کند قدرت شمشیرت را !
بست با تو چمدان سفرش را این شهر
تا که اثبات کند عشق فراگیرت را ..
بعد از آن نیز که من باشم و و یک شهر سکوت
می فشارم به بغل جای تو تصویرت را ...
{ محمدرضا حسینی }
خسته شدم از بس دنبال جمله های ناب بودم تا احساساتمو توصیف کنن .....
میخوام جمله های خودمو بنویسم .... هرچند که شاید خوب نباشن ولـــــی ❤ حرفــــــــ دلن ❤
آخر نوشته های خودمم مینویسم "گل بارون زده" .........
____________________________________________________
آسمان دلم کمی تا قسمتی بنفش است
گویا
عشق به مانند آبی دریایت با سرخی خون در رگهایم یکی شده .....
"گل بارون زده"
ای مسافر !
ای جدا ناشدنی ! گامت را آرام تر بردار ! از برم آرام تر بگذر ! تا به کام دل ببینمت . بگذار از اشک سرخ گذرگاهت را چراغان کنم . آه ! که نمیدانی … سفرت روح مرا به دو نیم میکند … و شگفتا که زیستن با نیمیاز روح تن را میفرساید … بگذار بدرقه کنم واپسین لبخندت را و آخرین نگاه فریبنده ات را . مسافر من ! آنگاه که میروی کمیهم واپس نگر باش . با من سخنی بگو . مگذار یکباره از پا در افتم … فراق صاعقه وار را بر نمیتابم … جدایی را لحظه لحظه به من بیاموز… آرام تر بگذر … وداع طوفان میآفریند… اگر فریاد رعد را در طوفان وداع نمیشنوی ؟! باران هنگام طوفان را که میبینی ! آری باران اشک بی طاقتم را که مینگری … من چه کنم ؟ تو پرواز میکنی و من پایم به زمین بسته است … ای پرنده ! دست خدا به همراهت … اما نمیدانی … نمیدانی که بی تو به جای خون اشک در رگهایم جاریست … از خود تهی شده ام … نمیدانم تا باز گردی مرا خواهی دید ؟؟؟
عشق خیالی من ، خودت نیستی ولی هنوز عشق خیالیت در رگهایم جریان دارد و قلبم میتپد با عشقی که تو در رگهای من جا گذاشتی …
•*.خداوندا
.•*..*•. نگذار که از تو فقط نامت را بدانم
.•*..*•. .•.و نگذار که
.•*..*•. .•*..*•. که از تو تنها مشق کردن اسمت
.•*..*•. .•*..*•. .•*را به یاد داشته باشم
.•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. همواره
.•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•در من جاری باش
.•*...•*..*•. .•*..*•. ..•*..*•. ، همانگونه که
.•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*.خون در رگهایم
.•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. . جاری است
-´´´´#####´´´´´´####.•*..*•. .•*..*•. خداوندا
´´########´´#######.•*..*•. .•*..*•.از تو میخواهم
´############´´´´###.•*..*•. .•*..*•.. که هرگز
#############´´´´´###.•*..*•. .•*..*•. در
###############´´###..•*..*•. .•*..*•.بیابان
############### ´###..•*..*•. .•*..*•..هولناک
´##################.`.•*..*•. .•*..*•.زندگی
´´´###############..•*..*•. .•*..*•. تنها و بی یاور
´´´´´############.*.•*..*•. .•*..*•.رهایم نسازی
´´´´´´´#########.`.•*..*•..•*..*•.• . از تو میخواهم
´´´´´´´´´######..•*..*•. .•*..*•.که کوره راه پر پیچ و
´´´´´´´´´´´###..•*..*•.خم زندگی تنهایم نگردانی
.•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•.که همواره
.•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*.محتاج وجودت میباشم....
.•*..*•. .•*..*•. .•*..*•.
.•*...•.•*..•*.*.•*.*
عشق خیالی من ، خودت نیستی ولی هنوز عشق خیالیت در رگهایم جریان دارد
و قلبم میتپد با عشقی که تو در رگهای من جا گذاشتی …