‌
پنجشنبه
باید با بعضے
از جاهاے خالے بیشتر ڪنار آمد
اشک نریخت
حسرت نخورد
فقط دید و گذشت
پنجشنبه همین است
روز دوست داشتن هایی
ڪه فقط عطرشان مانده
و اندڪے خاطره
نه خودشان  ...

#فرشته_رضایی
‌
‌
#به_یاد_عزیزانی_ڪه_آسمانی_شده‌اند...
‌

I wish science would progress so much that I could throw down the words that I have poured into myself with a button.

کاش علم اونقدر پیشرفت کنه که،اون حرفایی که تا حالا ریختم تو خودمو با یه دکمه بتونم بریزم پایین.

ماریا به کامو نوشت:

حتی اگر ناراحتی، به هم ریخته‌ای، با همان ناراحتی مرا محکم بغل کن.
محکم، بسیار بسیار محکم...

صبور مثل درختی که در آتش می‌سوزد و توان گریختن ندارد !
Patient is like a tree that burns in fire and cannot escape!

.࿐

•
بعد گفتم تهش چی؟
نه واقعا تهش چی؟
یه چایی ریختم واسه خودم.️🤍

♡

𝕷𝖎𝖐𝖊 𝖆 𝖕𝖚𝖟𝖟𝖑𝖊 𝖔𝖋 𝖋𝖎𝖛𝖊
𝖙𝖍𝖔𝖚𝖘𝖆𝖓𝖉 𝖕𝖎𝖊𝖈𝖊𝖘 𝕴 𝖒𝖊𝖘𝖘𝖊𝖉 𝖚𝖕, 𝖙𝖍𝖆𝖙 𝖓𝖔 𝖔𝖓𝖊 𝕯𝖔𝖓'𝖙 𝖇𝖊 𝖇𝖔𝖗𝖊𝖉 𝖙𝖔 𝖔𝖗𝖉𝖊𝖗

مثل یه پازل پنج هزار تیکه‌ی بهم ریخته ام، که هیچ کس حوصله نداره مرتبش کنه.....

.࿐

منظور، خونِ اهلِ نظر بود و ریختند
گیرم خطای دیده بُوَد یا خطای دل...
{ #عماد_خراسانی }

. .

گوسفند پیتزا خور....

اونجا که لیمو ریخت..️
حتما

‌ جذابیت آدم به شخصیتشه، وگرنه تا دلت بخواد خوشگل‌تر ریخته

.࿐

اگر روزی از خاورمیانه پرسیدند بگو
خاکی بود که افغانش به ایران می‌گریخت
ایرانی‌اش به ترکیه
تُرکش به سرزمین سبزها و بورها...
که رفتن‌های ما هجرت نبود، گریز بود.
سفر نکردیم، کوچانده شدیم.
بگو از مرگ به آوارگی پناهنده شدیم.
از خفّت به بی‌وطنی!