گرگ هر شب به شکار میرفت و بی آنکه چیزی شکار کند باز میگشت.ﺷﺒﯽ ﮔﺮگ را ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺩﯾﺪﻡ.ﺑﺎ ﻻﺷﻪ ﯾﮏ ﺁﻫﻮ ﺩﺭ ﺩﻫﺎﻥ ﺑﻪ ﮔﻠﻪ ﺁمد!
ﮔﺮﮒﻫﺎﯼ ﮔﻠﻪ ﺷﺎﺩ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﮑﺎﺭ ﺍو.
ﭘﺮﺳﯿﺪند ﭼﺮﺍ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﮔـﺮﮒ؟
ﮔﻔﺖ:شبی در ﺳﯿﺎﻫﯽ بیابان ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ؛ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﺭﺑﻮد!
هر شب به خواست پایم که نه، به تمنای دلم میرفتم تا تماشایش کنم...
امشب محو او بودم که ﺷﻨﯿﺪﻡ ﺻﺪﺍﯼ ﺳﮕﺎﻥ ﻭﻟﮕﺮﺩ ﺭﺍ؛
ﺩﻭﯾﺪﻡ…
ﭘﺮﯾﺪﻡ…
ﺯﯾﺮ ﮔﻠﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻭ ﺩﺭﯾﺪمش!!
آنچنان
ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺷﺘﻢ
که ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ
"سهم دلم"
ﻧﺼﯿﺐ "ﺳﮕﺎﻥ ﻭﻟﮕﺮﺩ" ﺷﻮﺩ.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی ریدم
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
دگرباره بشوریدم
بدان سانم به جان تو
که هر بندی
که بربندی بدرّانم به جان تو
من آن دیوانه ی بندم
که دیوان را همیبندم
زبان مرغ میدانم سلیمانم به جان تو
نخواهم عمر فانی را
تویی عمر عزیز من
نخواهم جان پرغم را تویی جانم به جان تو
چو تو پنهان شوی از من
همه تاریکی و کفرم
چو تو پیدا شوی بر من مسلمانم به جان تو ...
"مولانا"
میدونیدچرابرف نمیاد؟بخاطراون پالتویی که من تازه خریدم.حالادمابه۴۰هم میرسه!
اين خيلي قشنگه : نامه اي
ازطرف خدا،،
عالم ز برایت آفریدم، گله کردی
از روح خودم در تو دمیدم، گله کردی
گفتم که ملائک همه سرباز تو باشند
صد ناز بکردی و خریدم،گله کردی
جان و دل و فطرتی فراتر ز تصور
از هرچه که نعمت به تو دادم، گله کردی
گفتم که سپاس من بگو تا به تو بخشم
بر بخشش بی منت من هم گله کردی
با این که گنه کاری و فسق تو عیان است
خواهان توأم، تویی که از من گله کردی
هر روز گنه کردی و نادیده گرفتم
با اینکه خطای تو ندیدم، گله کردی
صد بار تو را مونس جانم طلبیدم
از صحبت با مونس جانت، گله کردی
رغبت به سخن گفتن با یار نکردی
با این که نماز تو خریدم، گله کردی
بس نیست دگر بندگی و طاعت شیطان؟؟
بس نیست دگر هرچه که از ما گله کردی؟؟!
از عالم و آدم گله کردی و شکایت
خود باز خریدم گله ات را، گله کردی..
همیشه شکر گذار خدا باش , و به آنچه داری قانع و شاد باش
به خدا گفتم!
چرا مرا از خاک آفریدی؟
چرا از آتش نيستم !؟
تا هرکه قصد داشت بامن بازی کند،
او را بسوزانم...
خدا گفت: تو را از خاک آفريدم
تا بسازي ! . . .
نه بسوزاني !
تو را از خاک، از عنصري برتر ساختم . . .
تا با آب گـِل شوي و زندگي ببخشي . . .
از خاک آفریدم تا اگر آتشت زنند ! . . .
بازهم زندگي کني و پخته تر شوي . . .
باخاک ساختمت تا همراه باد برقصي . . .
تا اگر هزار بار تو را بازی دادند، تو برخيزي ! . . .
سر برآوري ! . . .
در قلبت دانهٔ عشق بکاري ! . . .
و رشد دهي و از ميوهٔ شيرينش زندگی را دگرگون سازی ! . . .
پس به خاک بودنت ببال
روز آخری که ایران بودم و میخواستم ایرانو ترک کنم...
و واسه همیشه بیام لندن زندگی کنم...
زانو زدم که یه مشت از خاک ایرانو با خودم ببرم...
.
.
.
.
که با صدای فریاد داداشم از خواب پریدم...!!!!
بجای خاک، موهای اونو گرفته بودم....!!!!
گفتم خدایا سوالی دارم
چرا هر موقع من شادم همه با من می خندند، ولی وقتی غمگینم کسی با من نمیگرید؟
گفت: خنده را برای جمع آوری دوست و غم را برای انتخاب بهترین دوست آفریدم
10تا خودکار و یه جامدادی دیروز خریدم 600هزار ریال امروز شده 60هزار تومان روحانی مچکریم!
از سوپری سر کوچه یه رانی خریدم از تاریخ انقضاش دو ماه گذشته بود، برگردوندم یکی دیگه داد گفت بفرما دادا این یه ماه گذشته؛ انسانیت هنوز نمرده
ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺭﻓﺘﻢ ﯾﻪ ﮐﻔﺶ ﺧﺮﯾﺪﻡ ﯾﺎﺭﻭ ﮔﻔﺖ ﻣﯿﺸﻪ ١۷۰ﺗﻮﻣﻦ
ﮐﺎﺭﺕ ﮐﺸﯿﺪ ﺩﯾﺪﻡ ١۷۵ﺗﻮﻣﻦ ﮐﻢ ﺷﺪﻩ ﯾﻬﻮ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺑﺎﻧﮏ ﺍﻭﻣﺪ:
۵ﺗﻮﻣﻦ ﺷﯿﺮﯾﻨﯿﻪ ﮐﻔﺸﺖ ﺑﻮﺩ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺖ ﻣﯿﺎﺩ ������
����������