در خیالم کربلا زائر شدم
در حریم پاک تو طائر شدم
یا اباالفضل ، ای تمام هستی ام
من فقط به عشق تو شاعر شدم
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی زائر
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
گویند ضریح نگهت،معجزه دارد.
ای کاش من،زائرچشمان تو بودم.
عشق وقتی داخل قلبی اقامت میکند
چشم ها دیگر به اشک و گریه عادت میکند
حاجت عاشق وصال هست و روز وشب
می نشیند با خدای خود عبادت میکند
با وضو میخوابد ودر خواب زائر میشود
صورت معشوقه را هر شب زیارت میکند
دلبرم تاجر شده دل من خرد با ی نگاه
در خیابان میرود راحت تجارت میکند
آن درخت بید هم وقتی که او رد میشود
با کمر خم میشود بر او ارادت میکند
پنکه ای که در اتاق توست شاید عاشق است
باز می چرخد به سمت تو نگاهت میکند.
در ماهِ مِي سال 1917 میلادی
در روستایی در کشور پرتغال
سه کودک از خانواده ای کشاورز به نام های جيكا 7 ساله فرانسيكو 9 ساله و لوسيا 10 ساله در حالي که داشتند از گوسفندان مراقبت ميکردند تصويري از يک خانم را ديدند.
واقعه از زبان اين سه كودك اينچنين نقل شده است:
يك سال قبل از ديدار با بانوى درخشنده، فرشته اى بر ما ظاهر شد، و 3 بار اين گفته را تكرار كرد:
"من فرشته صلح هستم، خدايا من ايمان دارم، و باور دارم و عشق میورزم بتو، و من طلب استغفار مىكنم از آنان كه باور ندارند، و عشق نمىورزند، و ايمان ندارند..."
در سال 1917 ميلادى
بچه ها 2 بار نور درخشنده اى را ديدند، و سپس بر بالاى درخت بلوط نور عظيمى ظاهر شد،
بانوئى درخشنده تر از خورشيد، که خودرا به اين بچهها با عنوان «بانوي تسبيح»
(Lady of the rosary )
معرفی کرده بود ...
این دیدار ها چندین بار اتفاق افتاد .
راز این دیدار و گفت و گو برای همیشه سر به مهر ماند چرا که آن سه کودک سربسته سخن می گفتند فرانسيسكو و جاسینتا، در 3 و 4 سال بعد، در اثر بيمارى ريوى از دنیا رفتند.
لوسيا تنها باز مانده از آن سه کودک تا آخر عمر در حراست و حفظ از طریق واتیکان قرار گرفت .
حقانيت بچه ها را ابتدا پدر و مادر آنها باور میكردند، چرا كه میگفتند: آنها در زندگى هرگز دروغ نگفته اند.
در هر حال، نه تنها مرگ دو كودك كوچك از حق اعتقاد آنان نكاست، بلكه چون بانوى درخشنده به 2 كودك قول داده بود كه آندو را به بهشت ببرد، اعتقاد آنها را نسبت به عمق مسئله افزود.
از آن سالها تاکنون همواره در ماه مِي صدها هزار زائر آنجا ميآيند
موارد زيادي از شفای بيماران در آن گزارش شده است
و برخي، مسافتهاي بسيار را با دو زانو راه ميروند تا اينگونه احترام خود را به اين مکان مقدس و صاحب آن ادا نمايند. ...
پ.ن
اسم این روستا از قبل ، بر حسب تصادف روستای فاطیما (Fatima) بوده
_ شاید اونا ندونن ، ولی کدوم یکی از ما نمیدونه بانویی که ملقب باشه به بانوی صاحب تسبیح چه کسیه ...
تا یه زائر میرسه از کربلا این گفتگومه منم آقا آرزومه
آقا یک عمره که صحبت حرم بغض گلومه منم آقا آرزومه
خوش به حال اون پرنده که لونش بین دو بومه منم آقا آرزومه
منم آقا آرزومه...
+ قطره باشم ولی تشنه وسط دریا بمیرم +
+ مثه مجنون برا لیلی تو دل صحرا بمیرم +
(( حسین ثارالله... ))
یه نماز تو کربلا دعای بین هر وضومه منم آقا آرزومه
حرمایی که میگن آتیش به زائراش حرومه منم آقا آرزومه
خلاصه کربلایی که هر کی میگه آرزومه منم آقا آرزومه
منم آقا آرزومه...
+ که شبی روضه بخونم توی حریم تو مولا +
+ کویر دل بشه دریا به زیر بارون اشکا +
+ با وجودی که قشنگه وقتی به تو میگم آفا +
+ میخوام مثه علی اکبر یه روز به تو بگم بابا +
(( حسین ثارالله... ))
دعوتم کن کربلا که دیگه پای آبرومه منم آقا آرزومه
اگه من بمیرم و نبینمت کارم تمومه منم آقا آرزومه
نگا میکنم به هرجا ضریح تو روبرومه منم آقا آرزومه
منم آقا آرزومه...
+ آقا بگو مگه عیبه آرزو برا جوونا +
+ منی که جوونی کردم تو روضه های تو ملا +
+ دلم میخواد توی هیئت با دعای پیر غلامات +
+ یا پیر بشم توی روضت یا جوون مرگ بشم آقا +
(( حسین ثارالله... ))
دلم تنگ است یا مهدی کجا ماندی؟
بگو امشب نمازت را کجا خواندی؟
کنار بارگاه مرتضی بودی؟
و یا که زائرموسی الرضا بودی؟
بگو در مکه درحال دعا هستی ؟
و یا مهمان شاه کربلا هستی؟
و یا هرنیمه شب دلتنگ و تنهایی..
@neinava_channel
با یاد چای تلخ نجف چای روضه را
من با نبات و قند نه، با غبطه میخورم
من روز و شب به کرببلا فکر میکنم
یعنی همیشه و همه جا، غبطه میخورم
حال مجاورین حرم هم حکایتیست
هرشب کنار فاصله ها، غبطه میخورم
دیدم پیاده های حرم پا برهنه اند
بر زخم ها و تاول پا ،غبطه میخورم
این اربعین اگر نروم تا به کربلا
بر زائران کرببلا غبطه میخورم
"حســــــــــــــیـن جــــــــان"
هوای دو نفره نه چتر می خواهد و نه باران ...!
فقط یک حرم می خواهد و زائری خسته ...!
بطلـــــــب آقــــــــا ...
دلـــــــــــــتــــــــنـــــــــگــــــــــم
می روم سمت حرم،دست و دلم می لرزد
دو قدم مانده به خورشید، دلم می لرزد
هر چه از زائر خود دل ببری می چسبد
چقدر در حرمت در به دری می چسبد
خواستم اين اربعين را كربلا باشم، نشد
از نجف، پاي پياده... كربلا باشم، نشد
آرزويي در دلم ماند و ... همين ... بغضم گرفت
خواستم با مادرم در كربلا باشم، نشد
رأس ساعت، پخش زنده، ارتباط مستقيم
خواستم همراهتان تا كربلا باشم، نشد...
زائران بين نمازي در حرم يادم كنيد
هر نمازي خواستم در كربلا باشم، نشد
ميروم مشهد و با آقام درد و دل كنم
خواستم اين اربعين را كربلا باشم، نشد...