"بعضی آدمها دنیا رو زیبا میکنند"؛
آدمایی که هروقت ازشون بپرسی
چطوری؟ میگن خوبم.
وقتی بهشون زنگ میزنی و بیدارشون میکنی! میگن بیدار بودم! یا میگن خوب شد زنگ زدی...
وقتی میبینن یه گنجشک داره رو زمین غذا میخوره راهشون رو کج میکنن که اون نپره اگه یخ ام بزنن، دستتو ول نمیکنن بزارن تو جیبشون.
ادم هایی که با صد تا غصه تو دلشون بازم صبورانه پای درد دلات می شینن!
همینها هستند که دنیارا جای بهتری میکنند؛
مثل آن راننده تاکسی ای که حتی اگر در ماشینش را محکم ببندی بلند میگوید: روزخوبی داشته باشی...
آدمهایی که توی اتوبوس وقتی تصادفی چشم در چشمشان میشوی، رو بر نمیگردانند.
لبخند میزنند و هنوز نگاه میکنند.
دوستهایی که بدون مناسبت کادو میخرند و میگویند این شال پشت
ویترین انگار مال تو بود.
یا گاهی دفتر یادداشتی، کتابی..
آدمهایی که از سر چهارراه، نرگس نوبرانه
میخرند و با گل میروند خانه
کسانیکه غم هیچکس را تاب نمیاورند
و تو رابه خاطرخودت میخواهند و
خلاصه در یک کلام، بامعرفتن.
ای کاش میشد این ادم ها رو قاب کرد و به در و دیوار شهر زد...
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی زخوبی
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
"بعضی آدمها دنیا رو زیبا میکنند"؛
آدمایی که هروقت ازشون بپرسی
چطوری؟ میگن خوبم.
وقتی بهشون زنگ میزنی و بیدارشون میکنی! میگن بیدار بودم! یا میگن خوب شد زنگ زدی...
وقتی میبینن یه گنجشک داره رو زمین غذا میخوره راهشون رو کج میکنن که اون نپره اگه یخ ام بزنن، دستتو ول نمیکنن بزارن تو جیبشون.
ادم هایی که با صد تا غصه تو دلشون بازم صبورانه پای درد دلات می شینن!
همینها هستند که دنیارا جای بهتری میکنند؛
مثل آن راننده تاکسی ای که حتی اگر در ماشینش را محکم ببندی بلند میگوید: روزخوبی داشته باشی...
آدمهایی که توی اتوبوس وقتی تصادفی چشم در چشمشان میشوی، رو بر نمیگردانند.
لبخند میزنند و هنوز نگاه میکنند.
دوستهایی که بدون مناسبت کادو میخرند و میگویند این شال پشت
ویترین انگار مال تو بود.
یا گاهی دفتر یادداشتی، کتابی..
آدمهایی که از سر چهارراه، نرگس نوبرانه
میخرند و با گل میروند خانه
کسانیکه غم هیچکس را تاب نمیاورند
و تو رابه خاطرخودت میخواهند و
خلاصه در یک کلام، بامعرفتن.
ای کاش میشد این ادم ها رو قاب کرد و به در و دیوار شهر زد.
درجامعه ما
هرگاه
ازخوبی های کسی صحبتی به میان آید...
دیگران سکوت می کنند
و
هرگاه
ازبدی های کسی حرفی به میان آید...
اظهار نظرهای دیگران
از هرسو آغاز می گردد..
و این بزرگترین مصیبت است...!!!
صبح
یعنی بوی گڸ مریم …
که سراسر شب را پر ڪرده بود و حالا با نوازش حس بویایی ات
بیدارت می کند …
صبح
یعنی آغاز؛
آغاز یڪ عبور
و دریچه یڪ "سلام" …
گوش ڪن! …
در نبض ڪودڪانه ی صبح،
این راز برڪت است که می نوازد …
به حرڪت سلام ڪن …
سلام …
صبحتان به طراوت يك روز بهاري،
و روزتان به سر سبزي بهار.
سلام …
صبح قشنگ شما معطر به نام خدا …
آغازخوبی رو درآغازین روزهفته براتون آرزومندم ؛ )
دقت كردین؟؟
.
.
.
.
.
.
.
آفرین! این نشون میده دقت كردین! دقت خیلی چیزخوبیه،دقت كنین،دقت! :)))
دقت كردین؟؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
آفرین! این نشون میده دقت كردین! دقت خیلی چیزخوبیه،دقت كنین،دقت! :))))
از همان روزی که دست حضرت قابیل
گشت آلوده به خون حضرت هابیل
از همان روزی که فرزندان آدم
صدر پیغام آوران حضرت باری تعالی
زهر تلخ دشمنی در خونشان جوشید
آدمیت مرد
گرچه آدم زنده بود
از همان روزی که یوسف را برادر ها به چاه انداختند
از همان روزی که با شلاق و خون دیواره چین را ساختند
آدمیت مرده بود
بعد دنیا هی پر از آدم شد واین آسیاب گشت و گشت
قرن ها از مرگ آدم هم گذشت
ای دریغ ، آدمیت برنگشت
قرن ما
روزگار مرگ انسانیت است
سینه دنیا زخوبی ها تهی است
صحبت ازآزادگی پاکی مروت ابلهی است
صحبت از موسا و عیسا و محمد نابجاست
قرن موسی چنبه ها است
من که از پژمردن یک شاخه گل
از نگاه ساکت یک کودک بیمار
از فغان یک قناری در قفس
از غم یک مرد در زنجیر
حتی قاتلی بر دار
اشک در چشمان و بغضم در گلوست
وندرین ایام زهرم در پیاله زهر مارم در سبوست
مرگ او را از کجا باور کنم؟
صحبت از پژمردن یک برگ نیست
وای جنگل را بیابان می کنند
دست خون آلود را درپیش چشم خلق پنهان میکنند
هیچ حیوانی به حیوانی نمیدارد روا
آنچه این نامردمان یا جان انسان می کنند
صحبت از پژمردن یک برگ نیست
فرض کن مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست
فرض کن یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست
فرض کن جنگل بیابان بود از روز نخست
در کویری سوت و کور
در میان مردمی با این مصیبتها صبور
صحبت از مرگ محبت مرگ عشق
گفتگو از مرگ انسانیت است