سرشُ گذآشته بود رو گل هآی دامنم،
و همینطور که به رو به رو خیره شده بودم،
آروم نگاهشُ سپرد بهم و پرسید یه چیزے بگم؟
حس میکنم عوض شدی، انگاری یخ بستی!
لبخند زدمُ گفتم دیوونه ، خُل شدے ؟!
اما پشتِ این جمله ی کوتآه هزآر تا حرف خفه شده بود،
هزآر تا بغض غورت داده شده بود!
عآخه نمیدونستم چطور میشه از چشم افتآدن رو توضیح داد!
اینکه یهو با یه روی دیگه ی آدما آشنا میشی
که اصلا هم شبیه به چیزی که راجبشون فکر میکردی نیست.
جآ میخوری و کم کم جآ میزنی!
وقتی آدما از چشمت بیوفتن بخوای نخوای یخ میبندی ،
انقد بی تفاوت میشی که خودشون بار و بندیل ببندنُ برن!
انقد بی تفاوت که هیچ چیز نتونه بآعث شه اون آدمِ قبلی بآشی...
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی زدمِ
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
ِچِهِ دنِیِاِیِ عِجِیِبیِ اِستِ ؛ِ
ِهِمِهِ مِیِ گِوِیِنِد حِرِفِ دلِتِ رِاِ بزنِ ؛ِ
ِاِمِاِ هِرِ وِقِتِ حِرِفِ دلِمِ رِاِ زدمِ ؛ِ
ِدلِ هِمِهِ رِوِ زدمِ ؛ِ
. .