ای جان ز غمت غرق خیالات محالم
ای کاش بدانی ز چه حالی به چه حالم
صد پاره شد این دل ز بس او را تو شکستی
گر از تو ننالم تو بگو از که بنالم ؟
فریاد ز بی مهری ات ای یار ستمگر
بیداد کز عشقت شده ام شهره ی عالم
حق داشتی از من بگریزی که توماهی
من همچو یکی برکه که گِل گشته زلالم
دریای جنوبی تو که نیلی و قشنگی
من ساحل گِل گشته ی دریای شمالم
تندیس قشنگی تو که از جنس طلایی
اما من بیچاره تَرَک خورده سفالم
هستی تو نهالی که شکوفا شده گُل هاش
من همچو درختی که ز بس سوخت زغالم
تو حور و پری هستی و جای تو بهشت است
من اهل جهنم ...نبوَد برتو مجالم
دیگر تو بگو چیستی و من چه ام ای دوست
هستی تو به از آنچه بگویم به مثالم
اما نبود حق که اسیرم کنی آنگاه
از خویش برانی و کنی قصد قِتالم
کردی تو مرا غرق به دریای وجودت
آنگاه نهادی تو به دل رنج و ملالم
آخر ز خدا ترس ، جفا کم کن و بگذر
بر من تو دمی تا که ببینی به چه حالم
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی زغالم
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
غم مخور معشوق اگر امروز و فردا می کند
شیر دوراندیش با آهو مدارا می کند
زهر دوری باعث شیرینی دیدارهاست
آب را گرمای تابستان گوارا می کند
جز نوازش شیوه ای دیگر نمی داند نسیم
دکمه ی پیراهنش را غنچه خود وا می کند
روی زرد و لرزشت را از که پنهان می کنی؟
نقطه ضعف برگها را باد پیدا می کند
دلبرت هر قدر زیباتر، غمت هم بیشتر
پشت عاشق را همین آزارها تا میکند
از دل همچون زغالم سرمه می سازم که دوست
در دل آیینه دریابد چه با ما می کند
نه تبسم، نه اشاره، نه سوالی، هیچ چیز
عاشقی چون من فقط او را تماشا می کند