سنجاق قفلی ها را دوست دارم
ازهمان کودکی دوستشان داشتم
نه اینکه حس نوستالژی باشند ها ! نه !
آنها بانی وصل اند اما خودشان بی وصل میمانند
خم میشوند ؛
ولی خم به ابرو نمیآورند
زنگ میزنند ؛
کج میشوند ولی خودشان زنگار به دلت نمیزنند ..
تیزند ؛یکرنگ ؛ ساده و بی آلایش..
کاش هیچ وقت سنجاق زندگی گم نشود،
همان سنجاقی که تو را به این زندگی وصلت میکند،
حسی که درون هر آدمی زنده است،
شاید حسی قشنگ باشد از یک دوست
یک همراهی ....
که به تو یاداوری کند امید و زندگی را ،
شاید آدم هایی باشند که تو را همراهی کرده اند تا بدین جا برسی،
شاید حسی قدیمی که هروقت زنده میشود سرشار از شور و شوق میشوی..
آدم ها همه سنجاق هایی دارند که به زندگی وصلشان میکند،
حالیشان میکند که به این زندگی چقدر وابسته اند.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی زنگار
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
دل را تو بردی و
غمِ دل همچنان بهجاست
آیینه در میان
نه و
زنگار مانده است ...
" کلیم کاشانی "
دوست داشتن را آن رفیق مجازی بمن آموخت
او که نه با رنگ صدایم آشناست
نه برق نگاهم
و نه گرمی دستانم.....
بی هیچ چشمداشتی احوالم را میپرسد
و به انتظار سلام دوباره ام
مینشیند
تا خلوت این دل زنگار گرفته را
با کلمات پر محبتش بشکند
او همان است که صدایش با دل خاموشم
هم آهنگ است
دوستش دارم به اندازه ذره ذره تنهایم
و نهایت احساس خشکیده ام
او همان است که به دل ساده ام فهماند
و دوست داشتن چقدر زیباست!!!!
شهادت امام محمد باقر علیه السلام بر شیعیانشون تسلیت باد ان شالله که امشب نگاه خاصشون رو بهمون کنن بلکه دلهای زنگار گرفتمون جلا پیدا کنه...
صلوات
يك روز مي آيي كه من، ديگر دچارت نيستم
از صبر ويرانم، ولي چشم انتظارت نيستم
يك روز مي آيي كه من، نه عقل دارم نه جنون
نه شك به چيزي، نه يقين، مست و خمارت نيستم
شب زنده داري ميكني، تا صبح زاري ميكني
تو، بي قراري ميكني، من بي قرارت نيستم
پاييز تو سر مي رسد، قدري زمستاني و بعد
گل مي دهي، نو مي شوي، من در بهارت نيستم
زنگارها را شسته ام، دور از كدورت هاي دور
آيينه اي رو به توام، اما كنارت نيستم
دور دلم ديوار نيست، انكار من دشوار نيست
اصلا "من"ي در كار نيست، امنم، حصارت نيستم
شادی تو بیرحم است و بزرگوار
نفست در دستهای من ، ترانه ی سبزی ست
من برمیخیزم
چراغی در دست
چراغی در دلم
زنگار روحم را صیقل میزنم
آینه ای برابر آینه ات میگذارم
تا از تو
ابدیتی بسازم ......
شاملو
خواهرم اس ام اس داده «ش م خ د»
هر کاری کردم نتونستم بخونم. زنگ زدم می گم چی نوشتی؟ میگه واقعا متاسفم برات که نتونستی بخونیش، نوشتم: شام مهمونیم خونه داداش!
فکر کنم باید ۳۷ واحد کلاس رمزنگاری و رمزگشایی واسه ادامه زندگی با خانواده ام پاس کنم