بچه خواهرم 5 سالشه نه گذاشته نه ورداشته برگشته پرو پرو به بابام نيگا كرده ميگه: بابابزرگ يه ميمون (منظورش عروسك بود)خريدم قد تو،
بابام كم نياورد گفت: اين دفعه خواستي بري بخري سايز بابای الدنگتو بخر بچه.
بعد دید من دارم زیرزیرکی میخندم یه پس گردنی هم به من زد.