سئوال؛
در این تصویر چند نفر در خواب هستند؟
دو کودک
اهالی محله
مردم شهر
یا....
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی سئوال
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
با تو در برف ...مهم نیست خیابان باشد...
یا جنون باشد و یک عمر بیابان باشد..
چه کسی گفته زمستان خدا زیبا نیست؟
دوست دارم همه ی سال زمستان باشد...
ره به جایی نبرد فکر فرار از باران...
نیست چتری که به اندازه ی باران باشد...
تا تو با ناز نخندی چه کسی خواهد دید ؟
سی و دو دانه ی برفی که درخشان باشد...
می نویسی به تن برف سئوالت را،کاش...
پاسخ مسئله یک واژه ی آسان باشد...
خواندمش:"تا به ابد عاشق من می مانی؟"
دوستت دارم اگر قیمت آن،جان باشد..
با تو در برف..مهم نیست خیابان باشد...
یا جنون باشد و یک عمر بیابان باشد..
چه کسی گفته زمستان خدا زیبا نیست؟
دوست دارم همه ی سال زمستان باشد...
ره به جایی نبرد فکر فرار از باران...
نیست چتری که به اندازه ی باران باشد...
تا تو با ناز نخندی چه کسی خواهد دید ؟
سی و دو دانه ی برفی که درخشان باشد...
می نویسی به تن برف سئوالت را،کاش...
پاسخ مسئله یک واژه ی آسان باشد...
خواندمش:"تا به ابد عاشق من می مانی؟"
دوستت دارم اگر قیمت آن،جان باشد....
ف : بهار
دقت کردین تو سریال های ایرانی طرف 250 متر آپارتمان دوبلکس با 4 تا اطاق خواب رهن میکنه آخرش هم می بینی طرف کارمنده!
.
.
.
همش واسم سئواله اینا کارمند کجا هستن ؟!
گیرم از فردا
دیگر به او فکر نکنم
برایش چای نریزم
شبانگاهان
برایش هزار ستاره بی سئوال نذر نکنم
عطر گیسوانش را از شب پس نگیرم
به اردیبهشت بد بگویم
از نور و ارغوان ، به همین نزدیک ملایم برسم
به عابران پیاده رو ها ، از فهم پروانه بگویم . .
با " خواب هایم " چه میکنید ؟
یک سئوالی داشتم
مامان شما هم از قسمت فر اجاق گاز به جای انباری استفاده می کنه؟!
آغا یه سئوال
ﭼﺮﺍ ﻣﻮﺱ ﺍﺯ ﺳﻤﺖ ﺭﺍﺳﺘﻪ ﻣﺎﻧﯿﺘﻮﺭ ﻣﯿﺭﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻭﻟﯽ ﺍﺯ ﺳﻤﺖ ﭼﭗ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻪ ؟
فرزند عزيزم
آن زمان که مرا پير و از کار افتاده يافتي
اگر هنگام غذا خوردن، لباس هايم را کثيف کردم و يا نتوانستم لباسهايم را بپوشم
اگر صحبت هايم تکراري و خسته کننده است
صبور باش و درکم کن
به ياد بياور، وقتي کوچک بودي، مجبور مي شدم روزي چند بار لباسهايت را عوض کنم
براي سرگرمي يا خواباندنت مجبور مي شدم بارها و بارها داستاني را برايت تعريف کنم
وقتي نمي خواهم به حمام بروم، مرا سرزنش نکن
وقتي بي خبر از پيشرفت ها و دنياي امروز، سئوالاتي مي کنم با تمسخر به من ننگر
وقتي براي اداي کلمات يا مطلبي، حافظه ام ياري نمي کند، فرصت بده و عصباني نشو
وقتي پاهايم توان راه رفتن ندارند، دستانت را به من بده … همانگونه که تو اولين قدم هايت را در کنار من برداشتي
زماني که مي گويم ديگر نمي خواهم زنده بمانم و مي خواهم بميرم، عصباني نشو …
روزي خود مي فهمي از اينکه در کنارت و مزاحم تو هستم، خسته و عصباني نشو
ياريم کن، همانگونه که من ياريت کردم
کمک کن تا با نيرو و شکيبايي تو، اين راه را به پايان برسانم
فرزند دلبندم، دوستت دارم