از همان آغاز ما را کمتحمل ساختند..
- فاضل نظری .
. .
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی ساختند
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
آدمهایی که به زندگیمان آمدند
آدمهایی که از زندگیمان رفتند
از ما آدم دیگری ساختند
ابتدای آشنایی
آرام و متین و مثبت بودیم
انتهای آشنایی
تلخ و عبوس و زخمی شدیم...
این دستاورد احساسیست که عشق نام نهادیم
و با این شکل عشق را و معشوق را و رابطه را خطرناک و مطرود دانستیم...
حق با ما بود یا تقصیر ما انتخابهای غلط ما بود...؟
چه خوب بود اگر دستاورد این احساس تجربه بود
آن آدم دیگر شدن آن آدم بهتر شدن بود.
_ پریسا زابلی پور
اونجا که شهریار میگه :
طفل بودم، دزدکی پیر و علیلم ساختند
مصداق همون موهای سفید ما تو اوج جوونیه :))
روز خلقت در گِل ما شوق دیدار تو بود
از همان آغاز ما را کمتحمل ساختند
#فاضل_نظری
اونجا که شهریار میگه :
طفل بودم، دزدکی پیر و علیلم ساختند
مصداق همون موهای سفید ما تو اوج جوونیه :))
هر کسی را
به هر کـــاری
ساختند؛
کـــار من
دیوانه ی
او بودن است..!
وقتی در زندگی
به در بسته ای رسیدید،
نگران نباشید؛
چون اگر قرار بود آن در باز نشود،
به جایش دیوار می ساختند...
✿ کپشن خاص ✿
آدمهایی که به زندگیمان آمدند
آدمهایی که از زندگیمان رفتند
از ما آدم دیگری ساختند
ابتدای آشنایی
آرام و متین و مثبت بودیم
انتهای آشنایی
تلخ و عبوس و زخمی شدیم...
این دستاورد احساسیست که عشق نام نهادیم
و با این شکل عشق را و معشوق را و رابطه را خطرناک و مطرود دانستیم...
حق با ما بود یا تقصیر ما انتخابهای غلط ما بود...؟
چه خوب بود اگر دستاورد این احساس تجربه بود
آن آدم دیگر شدن آن آدم بهتر شدن بود.
#پریسا_زابلی_پور
زمان می گذرد؛
خیلی چیزها تغییر می کند ؛ یک روز به خودت می آیی و میبینی که دوستان واقعیت را نشناخته ای و دشمنانت به تو لبخند میزنند ! کسانی را ازیاد برده ای که زمانی جزو بهترین هایت بوده اند ؛ با آدمهای جدیدی آشنا میشوی که هرکدام حس جدیدی درتو می کارند و گاهی خاطره ای قدیمی را درتو زنده می کنند ؛ بوی عطرشان گاهی قلبت را می فشارد ،ازبعضی مکان ها با ترس می گذری و خاطره های خنده دارت اشک آور میشوند؛
یک روز صبح ازخواب بیدار میشوی و ازکنار درختی شکوفه دار می گذری که زمانی خالی ازبرگ بود و متوجه میشوی که گلفروشی سرکوچه را به دکه ی روزنامه تبدیل کرده اند وبه این فکرمیکنی که زمان سرسخت ترین چیزها را تغییر می دهد ! حتی باورهایی که زمانی قلبت را میساختند..
. .
*کوچه های قدیمی را
باریک میساختند...
*تا آدما به هم نزدیکتر شوند
حتی در یک گذر...
*اما اکنون چقدر آواره ایم
در اینهمه اتوبان سرد...!!!