اونی که دوستش داری میشه بخشی از هویتت.
واسه همینم، دنبال کسی برو که فارغ از اینکه قصهتون به کجا رسید، بتونی بیست سال دیگه بگی
«آره… از بین همه آدمای دنیا، من اونو دوست داشتم».
یه جوری که انگار بخوای بگی اگه هرچیام نداشتم ولی سلیقه داشتم.
#محیا_ساعدی
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی ساعدی
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
بهجایی هم غلامحسین ساعدی واسه معشوقهش مینویسه:«آدم نمیتواند تحمل کند، بالاخره باید کسی را در زندگی داشت که غمِ انسان را دریابد»؛
و چه شبایی که غم وجودمونو فرا گرفته بود و هیچکس نبود که شریک غصههامون باشه :)))
آدم نمیتواند تحمل کند. بالاخره باید داشت،
انسانے را باید داشت که غم انسان را دریابد .
- غلامحسین ساعدی
طاهرهیِ قشنگم، آیا روزی خواهد رسید که دست کوچک تو تپشهایِ قلب محنتزدهی مرا احساس کند
و من زلفهای زرین تو را ببویَم؟
از نامههای #غلامحسین_ساعدی به طاهره کوزهگرانی
. .
بهجایی هم غلامحسین ساعدی واسه معشوقهش مینویسه:«آدم نمیتواند تحمل کند، بالاخره باید کسی را در زندگی داشت که غمِ انسان را دریابد»؛
و چه شبایی که غم وجودمونو فرا گرفته بود و هیچکس نبود که شریک غصههامون باشه :)))
- غلامحسین ساعدی برایِ طاهره نوشت: «آدم نمیتواند تحمل کند، بالأخره باید داشت، انسانی را باید داشت که غمِ انسان را دریابد ..»
. .
یه توپ دارم قلقلیه
سرخ و سفید و آبیه
میزنم زمین، هوا میره
نمیدونی تا کجا میره
من این توپو نداشتم
مشقامو خوب نوشتم
بابام بهم عیدی داد
یه توپ قلقلی داد
یه توپ دارم قلقلیه :
از آنجا که همهی توپها قلقلی هستند؛ این مصرع نشان حماقت شاعر است. یا بیانگر این موضوع است که شاعر توپهای مثلثی و مربعی و لوزی هم داشته ولی حالا فقط میخواهد در مورد آن توپش که قلقلی است، صحبت کند. در هر صورت میتوان این فرضیه را هم در نظر گرفت که شاعر میخواسته در لفافه و با استفاده از آرایههای ادبی نظیر تشبیه و استعاره، به گردی زمین که مرحوم گالیور (!) آن را به اثبات رساند، تاکید کند.
سرخ و سفید و آبیه:
این سه رنگ که نماد پرچم فرانسه است، نشان دهندهی فرانسوی بودن توپ مورد نظر است. حالا چرا فرانسه؟ خدا میداند!
میزنم زمین هوا میره/ نمیدونی تا کجا میره:
این مصراع گویای مکان سروده شدن شعر است. جایی بیرون از جو زمین. چون این مصراع بحث جاذبهی زمین را نقض میکند و در ادامه به لایتناهی بودن دنیا اشاره دارد که مسلماً به من و شما هیچ ربطی ندارد.
من این توپو نداشتم/ مشقامو خوب نوشتم:
فقر! نداشتن توپ و آتاری و پلی استیشن و … باعث شده که شاعر از درد نداری و بدبختی بنشیند و درس بخواند و مشقهایش را خوب بنویسد. برای مثال اکثر فوتبالیستها که همیشه با توپ سر و کار دارند، وضعیت درسی مساعدی ندارند.
بابام بهم عیدی داد / یه توپ قلقلی داد:
این مصراع هیچ تفسیر خاصی ندارد! جز اینکه شاعر از آرایهی مبالغه استفاده کرده است.