خـدایـا !
من هـمانی هسـتم که وقت و بی وقت مزاحمت می شوم .
همانی که وقتی دلش می گیرد وبغضش می ترکد،می آیدسراغت
من همانی ام که همیشه دعاهای عجیب و غریب می کند .
و چشم هایش را می بندد و می گوید :
من این حرف ها سرم نمی شود! باید دعایم را مستجاب کنی!
همانی که گاهی لج می کند و گاهی خودش را برایت لوس می کند!
همانی که نمازهایش یکی در میان قضا می شود و کلی روزه نگرفته دارد !!
همانی که بعضی وقت ها پشت سـر مردم حرف می زند !
گاهی بدجنس می شود ، البته گاهی هم خودخواه !
حـالا یـادت آمـد مـن کـی هـستم ؟!معبود من !
ساليانيست مرا راهي صحراي پر از رنگ و فريب كرده اي
تا در آن سير كنم و تو را بيابم و با تو عاشقي و بندگي كنم .
آن وقت كه مرا فرستادي پاك و سبحان بودم
اما حال پر از رنگ دنيا شده ام.
آن روز خود به من گفتي تا هميشه كنار تو
هستم مرا فراموش نكن .اما امروز ياد همه هستم جز تو ..
خداي من !پشيمـانم حلالم كـن .
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی ساليان
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
دو کاج(نسخه قدیم)
در کنار خطوط سیم پیام
خارج از ده ، دو کاج ، روییدند
سالیان دراز ، رهگذران
آن دو را چون دو دوست ، می دیدند
روزی از روزهای پاییزی
زیر رگبار و تازیانه ی باد
یکی از کاج ها به خود لرزید
خم شد و روی دیگری افتاد
گفت ای آشنا ببخش مرا
خوب در حال من تامّل کن
ریشه هایم ز خاک بیرون است
چند روزی مرا تحمل کن
کاج همسایه گفت با تندی
مردم آزار ، از تو بیزارم
دور شو ، دست از سرم بردار
من کجا طاقت تو را دارم؟
بینوا را سپس تکانی داد
یار بی رحم و بی محبت او
سیم ها پاره گشت و کاج افتاد
بر زمین نقش بست قامت او
مرکز ارتباط ، دید آن روز
انتقال پیام ، ممکن نیست
گشت عازم ، گروه پی جویی
تا ببیند که عیب کار از چیست
سیمبانان پس از مرمت سیم
راه تکرار بر خطر بستند
یعنی آن کاج سنگ دل را نیز
با تبر ، تکه تکه ، بشکستند
شاعر: محمد جواد محبت
نسخه جدید
در كنار خطوط سيم پيام ،
خارج از ده دو كاج روئيدند
ساليان دراز رهگذران ،
آن دو را چون دو دوست ميديدند
روزي از روزهاي پائيزي ،
زير رگبار و تازيانه باد
يكي از كاجها به خود لرزيد،
خم شد و روي ديگري افتاد
گفت اي آشنا ببخش مرا
،خوب در حال من تأمل كن
ريشههايم ز خاك بيرون است،
چند روزي مرا تحمل كن
كاج همسايه گفت با نرمی
دوستی را نمی برم از یاد،
شاید این اتفاق هم روزی
ناگهان از برای من افتاد.
مهر بانی بگوش باد رسید
باد آرام شد، ملایم شد،
کاج آسیب دیده ی ما هم
کم کمک پا گرفت و سالم شد.
میوه ی کاج ها فرو می ریخت
دانه ها ریشه می زدند آسان،
ابر باران رساند و چندی بعد
ده ما نام یافت کاجستان ...
شاعر: محمد جواد محبت