.شانہ بالا ڪردنت را دوست دارم عشق من
ناز آن خندیدنت را دوست دارم عشق من .
.چاےِ خوش رنگے تو از لبهاےِ نابت ریختے
آن بفرما گفتنت را دوست دارم عشق من .
.قهوه دارد چشم هایت، کافہ بر پا کرده اے؟
چشم هاےِ روشنت را دوست دارم عشق من .
.خیره مےمانند مردم ، بس ڪہ زیبایے بہ چشم
آن ستبر سینہ ات را دوست دارم عشق من .
.مےشود دریا نرفت و ، غرق شد در عطرِ تو
حسّ ِ خوب ِ بودنت را دوست دارم عشق من.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی ستبر
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
مرد دوست داشتنی
تو مردی دوست داشتنی هستی
نه به خاطر چشمان درشت و سیاهت؛
تو مردی دوست داشتنی هستی
نه به خاطر شانه های پهن و بازوان ستبرت؛
تو مردی دوست داشتنی هستی
نه به خاطر ابروان سیاه و گردن نقره فامت؛
تو مردی دوست داشتنی هستی
نه به خاطر انگشتان کشیده و باریک و سینه فراخت؛
نه نه نه؛
تو همه اینا هستی
اما زیبایی تو از جایی دیگر است:
تو اِنگاره یِ آدمیزاد
از خالقش هستی ...؛
و
تنها انقلاب رُخ داده بر کره خاکی؛
و
مایه امید آدمی به جنس خودش؛
و
خدای خاکی شده؛
زیرا:
درست در همان زمانی که همه تو را مبرا و بی نیاز از نصیحت می دانند؛
تو از همه التماس نصیحت داری تا هلاک نشوی...
زیرا:
بر خودت روا میداری که به خاطر بی حرمتی به زن غیر مسلمان و غیر هم وطنت از غصه دق کنی و بمیری...
زیرا:
از هورا کشیدن و صف بستن مردم برای خودت دلگیر میشوی و این کار را مضر برای خودت و آنها میدانی...
زیرا:
حتی برای مخالفان بر مسند نشسته ات هم خیر خواهی می کنی...
زیرا:
تبسم علی الدوام و شوخ طبعی همیشه گی ات را یکی از دلایل عدم لیاقتت بر خلافت برشمردند.
آری اینها و صدها مانند اینها تو را دوست داشتنی کرده و همه را مات این زیبایی فوق العاده ات ...
پدر ِخاک
حضرت افلاک
بزرگ مرد ِعالم تولدت مبارک ...
نه عزیزم....
مـــرد
پیراهن چهارخانه و سینه ی ستبر و غرور احمقانه نیست...
مــرد
ته ریش مرتبُ کفش های کالجُ ساعتِ چندمیلیونی نیست....
خنده های دلبرانه و اخمِ جذابُ صورت استخوانی هم مالِ مــردهای کاغذیِ تویِ رمان هاست....
مــــرد
یعنی
"تا آخرَش هستم"َش دقیقــا همین معنا را بدهد
و"آخرش" حتـی "مرگ" هم نباشــد...
مــرد
یعنی یک دقیقــه هم که شده
تویِ یک روزِ شلوغِ کاری
به تماشایِ چشمهایت بنشینــد...
گاهی برایـت شعــر هم بخوانــد...
تویِ گوشِ چپت
یک جایــی نزدیکِ به قلبت
آرام بگــوید
"دوستت دارم"...
و دوستت دارمَش "تا" نداشته باشد...
تا"کِی" یا تا"کجــا"...
مــرد
بازویِ برجسته و قدِ بلند نیست جانِ من....
مـــرد یعنی...
"آغوشِ امن"..."قولِ محکم"..."دریایِ عشق"...
و دیگــر هیچ....
دلم رمان عاشقانه می خواهد... که تو آن پسرک بالا بلند سینه ستبرش باشی، و من دخترکی سر به هوا... که با تمام سر به هوا بودن هایش، به راه آورد تو و دلت را... دلم برای یک بار هم که شده پایان خوش می خواهد.
.. يه بار هم رفتم باشگاه بدنسازي اسم نوشتم.
مربيه همون روز اول بهم يه رژيم داد صبح باس يه خرما ليس ميزدم؛
اونوخت شب به همون خرماي صبح خيره ميشدم!!! سه روز رفتم بعدش
به اين نتيجه رسيدم مرد باس معرفت داشته باشه، نه بازوي ستبر!!!
یه بار هم رفتم باشگاه بدنسازی اسم نوشتم. مربیه همون روز اول بهم یه رژیم داد صبح باس یه خرما لیس میزدم؛ اونوخت شب به همون خرمای صبح خیره میشدم! سه روز رفتم بعدش به این نتیجه رسیدم مرد باس معرفت داشته باشه، نه بازوی ستبر!