.
روزهای رفته ی سال را ورق میزنم
چه خاطراتی که زنده نمیشوند
چه روزها که دلم میخواست
تا ابد تمام نشوند
وچه روزها که هر ثانیه اش
یک سال زمان میبرد...
چه فکرها که آرامم کرد و
چه فکرها که روحم را ذره ذره فرسود...
چه لبخندها که بی اختیار
برلبانم نقش بست و
چه اشک ها که بی اراده
از چشمانم سرازیر شد...
چه آدم ها که دلم را گرم کردند
چه آدم ها که دلم را شکستند...
چه چیزها که فکرش را هم نمیکردم و شد
و چه چیزها که فکرم را پر کرد و نشد...
چه آدم ها که شناختم و چه آدم ها که فهمیدم هیچگاه نمیشناختمشان...
وچه....
و سهم یک سال دیگر هم یادش بخیر میشود...
کاش ارمغان روزهایی که گذشت آرامشی باشد از جنس خدا...
آرامشی که هیچگاه تمام نشود...
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی سرازی
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
روزهای رفته زندگی را ورق میزنم
چه خاطراتی که زنده نمیشوند
چه روزها که دلم میخواست تا ابد تمام نشود
چه روزها که هر ثانیه اش یک سال گذشت
چه فکرها که ارامم کرد
چه فکرها که روحم را ذره ذره فرسود
چه لبخندهایی که بی اختیار برلبانم نقش بست
چه اشکهایی که بی اراده از چشانم سرازیر شد
چه آدمها که دلم را گرم کردند وچه آدمها که دلم را شکستند
چه چیزها که فکرش را هم نمیکردم وشد
چه آدمها که شناختم و چه آدمها که فهمیدم هیچگاه نمیشناختمشان
وچه........
وسهم من از این همه , یادش بخیر میشود
کاش ارمغان روزهایی که گذشت
آرامشی باشد از جنس خدا
آرامشی که هیچگاه تمام نشود.....
ته تهش
خودتی و خودت!
یه جایی که فقط
کل زندگیت و مرور میکنی!
یه جوری زندگی کن
یه جوری انتخاب کن
که وقتی به اخرش
رسیدی یه لبخند بزنی و
آروم باشی
نه اشکت سرازیر شه
و بگی ای کاش
اشک هایم که
سرازیر می شوند
دیری نمی پاید که قندیل می بندد
عجیب سرد است
هوای نبودنت
ستارخان در خاطراتش می گوید:
من هیچوقت گریه نکردم،
چون اگر گریه می کردم آذربایجان شکست می خورد
و اگر آذربایجان شکست می خورد ایران شکست می خورد.
اما در زمان مشروطه یک بار گریستم.
و آن زمانی بود که 9 ماه در محاصره بودیم بدون آب و بدون غذا.
از قرارگاه آمدم بیرون، مادری را دیدم با کودکی در بغل، کودک از فرط گرسنگی به سمت بوته علفی رفت و بدلیل ضعف شدید بوته را با خاک ریشه می خورد، با خودم گفتم الان مادر کودک مرا فحش می دهد و می گوید لعنت به ستارخان.
اما مادر، فرزند را در آغوش گرفت و گفت:
"اشکالی ندارد فرزندم، خاک می خوریم، اما خاک نمی دهیم."
آنجا بود که اشک از چشمانم سرازیر شد .
جاویدان باد نام کسانی که بخاطر عزت این مملکت و آب و خاک، جانانه ایستادند
از چه بنویسم ؟؟؟!
از واژه هایی كه از دریای خیالم سرازیر شده اند و
كم كم نابودم میسازند...
از تلخی های این زندگی...
بی وفایی های روزگار...
قهوه ی تلخ این زندگی را بار ها چشیده ام اما
اما نیازی به شكر ندارم
" در دنیای من شیرینی ممنوع است "
رخت ِ زیبای آسمانی را
خواهرم با غروربر سر کن
نه خجالت بکش نه غمگین باش
چادرت ارزش است باور کن
بوی ِ زهرا و مریم و هاجر
از پر ِ چادرت سرازیر است
بشکند آن قلم که بنویسد:
"دِمُدِه گشت و دست و پا گیر" است
توی بال ِ فرشته ها انگار
حفظ وقت ِ عبور می آیی
کوری ِ چشمهای بی عفت
مثل یک کوه نور می آیی
حفظ و پوشیده در صدف انگار
ارزش و شان خویش میدانی
با وقاری و مثل یک خورشید
پشت ِ یک ابر ِ تیره میمانی
خسته ای از تمام مردم شهر
از چه رو این قدر تو غم داری؟
نکند فکر این کنی شاید
چیزی از دیگران تو کم داری !!
قدمت روی شهپر جبریل
هر زمانی که راه می آیی
در شب ِ چادرت تو می تابی
مثل یک قرص ِ ماه می آیی
سمت ِ جریان ِ آبها رفتن
هنر ِ هر شناگری باشد
تو ولی باز استقامت کن
پیش ِ رو جای بهتری باشد
پر بکش سمت اوج میدانم
که خدا با تو است در همه جا
پر بزن چادرت تو را بال است
و بدان می برد تو را بالا
در زمانی که شان و ارزش جز
به دماغ و لباس و ماشین نیست
توی چادر بمان و ثابت کن
ارزش واقعی زن این نیست ...!!
ﮔﺎﻫﯽ ...
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﻓﻘﻂ ﻧﮕﺎﺵ ﮐﻨﯽ
ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯼ
ﻧﮕﺎﻫﺶ ﻣﯿﮑﻨﯽ
ﺍﺷﮑﺎﺕ ﺳﺮﺍﺯﯾﺮ ﻣﯿﺸﻪ ….
ﺗﻮﯼ ﺩﻟﺖ ﻣﯿﮕﯽ ….
ﻧﺒﺎﺷﯽ ... ﻣﯿﻤﯿـــــﺮﻡ
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎﺵ
ابتدا که وارد میشوی اگر با یک مشخصه جنس مونث وارد شوید
در عرض سه یا چهار دقیقه بیش از 15 در خواست صحبت برای
شما ارسال میشود که همگی از دو حال خارج نیست
1 – درخواست دوستی
2 – ابراز تمایل به حرفهای خصوصی زننده از نوع نوشتاری یا تصویری
یا حضوری
اگر به درخواستها اعتنایی نکنی بعد از گذشت حدود ده دقیقه
تقریبا اکثر غالب از مذکرهای حاضر در چت روم برای تو پیامی ارسال
نموده اند و چون جوابی دریافت نکرده اند متوجه میشوند که اهل این
برنامه ها نیستی ، خوب اگر از روی صداقت جوابی به مخاطب
بدهی مثلا : نه تمایل ندارم آماج متلکهای جور و ناجور و دور از
شانیت میشوی و راه سوم که با انها همراه شوی...
در نظر بگیرید نوجوان یا جوانی از سن 14 تا 22 ساله برای یکبار
قدم در این محیط مخوف و آلوده بگذارد . ابتدائا با جملات و کلمات
تهییج برانگیز و شهوانی روبرو میشود
سپس چت صوتی و بعد ازان چت تصویری و وبکم و....
در چت روم اول و آخر قالب صحبتها و درخواستها مسائل و موارد
جنسی است اعم از چت نوشتاری ، چت صوتی و چت تصویری
به راستی برای یک نوجوان ویا یک جوان که هنوز اعتقادات و سطح
بینش مذهبی دینی او قوام لازم را نیافته و هرآن با قرار گرفتن بر
سر یک سرازیری احتمال سقوط اخلاقی دارد امن تر و آسوده تر از
این محیط مهییج و تحریک کننده جایی و یا چیزی پیدا میشود؟؟ اگر
میشود نام ببرید.
بعید میدانم که متولیان وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی وشورای
عالی فضای مجازی از کم و کیف مطالبی این چت روم ها
بی خبر باشند.
یعنی واقعا هستند؟؟ که نیستند. پس کی؟؟ چه موقع قرار است
نظارتی ، قانونی و فکری به حال این دخمه های دنج شیطانی کرد؟؟
ما هم روزی باید جوابگو باشیم....
وشما پدران و مادران
کمی نحوه استفاده فرزندان دلبندمان را از محیط اینترنت با
ظرافت و حساسیت مدیریت کنیم .
نظارت کنیم ولی نه نظارتی که
حمل بر محدودیت و گرفتن آزادی بشود که این خود عاملی است
در راستای تحریک.
ﯾﻪ ﺭﻭﺯﺍﯾﯽ
ﯾﻪ ﺷﺒﺎﯾﯽ
ﺑﻪ ﯾﻪ آﺩم ﺧﺎﺻﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺣﺘﯿﺎﺝ ﺩﺍﺭﯼ
ﮔﻮﺷﯿﺘﻮ ﺑﺮ ﻣﯿﺪﺍﺭﯼ ﺷﻤﺎﺭﺷﻮ ﺑﮕﯿﺮﯼ
ﺍﻣﺎ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﺑﯽ ﻓﺎﯾﺪه ﺱ
ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺩﻟﮕﯿﺮ ﻭ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﮐﻪ ﯾﻬﻮ ﺑﺨﻮﺩﺕ ﻣﯿﺎﯼ
ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﯼ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺻﻔﺤﻪ ﯼ
خالي بي جواب
ﺍﺷﮑﺎﺕ ﺳﺮﺍﺯﯾﺮ ﺷﺪﻥ
ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﺟﻤﻠﻪ ﻣﯿﮕﯽ
ﺍﻭﻥ ﻫﻤﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ
ﺍﺧﺮﺵ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯼ ﺷﺪ ...؟